به گزارش کناره، می خواهم قصه ای بگویم از زندگی کارگر جوان باغو کناره اما به درد آنهایی که حساسند و حوصله مشکلات و غم و غصه مردم را ندارند نمی خورد، به درد آنهایی که ناخن های وجدانشان از شدت بی مهری خشک شده است، نمی خورد؛ به درد آنهایی که اشعار سعدی را قبول ندارند هم نمی خورد که فرمود: چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضو ها را نماند قرار…

زوج جوان باغوکناره ای چند شب گذشته روانه خانه یکی از اقوام خود شدند تا شاید سهمی از شادی ها و دلخوشی های زندگی این عصر، نصیبشان شود اما تقدیر هم آهنگ ناسازگاری کوک کرد و خانه نوساخته ی آنها را آتش کشید.

خانه ای که خشت خشتش را خون دل خورد تا پشتی استقلالش را به دیوارش تکیه دهد و تا اجاق محبت خانواده اش را مأمنی باشد در این سخت سرمای زمستان روزگار…

حالا خوب به این عکس ها نگاه کن؛ اینجا باغو کناره شهرستان بندرگز، همین چند کیلومتر آن طرف تر ماست، و این اکنونِ جوانیست که روزگار از آن درد های سخت، تحفه اش داده.

حالا او که این روزها شغلی هم برای امرار معاش نمی بیند، کنار طویله حیاط با پتو و موکت کهنه ی اهدایی هلال احمر سقف و دیواری برای خانواده ی کوچکش فراهم آورده تا … ، تا شاید ساختمان و اثاثیه ی سوخته ی حاصل عمرش را نبیند، تا شاید بُگذرد و شاید دست به زانوی بغض گرفته اش بزند که برخیزد…

چقدر خوب می شد ما و آدم هایی که نامشان مسئول است نشان می دادیم که اینجا زمستان نیست، اینجا کفرستان نیست و ما رابطه ای داریم ذاتی و ایمانی با جوانک باغو کناره ای.

اینجا ایران اسلامیست، بیایید دستی بگیریم برای برخواستنش و انتظار می رود نهادهایی همچون هلال احمر، دهیاری، بخشداری و فرمانداری، بنیاد مسکن ، کمیته امداد و … پیش آهنگ، سمفونی انسانیت شوند.

گفتنی است، هفته گذشته خانه زن و شوهر جوان باغوکناره ای که نوساز هم بود دچار حریق شده و تمامی اسباب و اثاثیه این زوج جوان در آتش سوخت.

این زوج جوان درحال حاضر هیچ وسیله ای برای زندگی ندارند به گونه ای که حتی لباسی که بر تن دارند اهدایی مردم نوع دوست باعوکناره است.

این زوج جوان دختر سه ساله ای دارند که در این هوای سرد باید در این چادر بخوابد تا خانه شان تکمیل و اسباب و اثاثیه ای از سوی خیرین و مسئولین برایشان تهیه شود.

با توجه به گفته پدر خانواده :

این پسر جوان در حیاط خانه پدر خود خانه خود را بنا کرد و باتوجه به اینکه در خانه پدرش نیز سه خانوار زندگی می کنند دیگر جایی برای آنان وجود ندارد که بخواهند تا آماده شدن خانه به آنجا بروند اما با این وجود ما همچنان پذیرایی فرزندانمان هستیم.

آنان فقط در زمانهایی که سردی هوا به اوج خود می رسد به خانه پدر می روند.

به گفته دهیار روستای باغوکناره؛

این زوج جوان حدود 8 روزه که در این وضعیت به سر می برند و همچنان چشم انتظار کمکهای خیرخواهانه مردم و مسئولین هستند.

دهیار می گوید: باتوجه به اینکه دهیاری تمامی بودجه خود را که بیشتر از منابع خودیاری بود را صرف طرح هادی کرد هیچ بودجه ای در اختیار نداریم که بخواهیم کمکی به این زوج جوان کنیم.

پسر جوان حادثه دیده می گوید:

شبی که به خانه رسیدیم و صحنه آتش سوزی را دیدم بیهوش شده و مرا به بیمارستان انتقال دادند.

دوستانم بخاطر اینکه وقتی از بیمارستان برگشتم وضعیت سوخته خانه و اسباب و اثاثیه را نبینم تمامی وسایل سوخته را جمع آوری کرده و از مقابل چشمانم دور کردند.

همچنین مردم عزیز باغوکناره که تشکر می کنم از آنان در حد توانشان برای سفیدکاری و نقاشی خانه ام کمکم کردند.

اما متأسفانه دیگر هیچ اسباب و اثاثیه ای برای زندگی نداریم. از مردم بزرگوار میخواهم به خانواده ام کمک کنند تا شرمنده زن و بچه ام نشوم.

تا چند وقت پیش جایی مشغول بکار بودم که اخراجم کردند و امروز بیکار هستم و درآمدی ندارم که بخواهم این خسارت این حادثه را جبران کنم.

بسیار سخت و دشوار است که ببینی تمامی زندگی که با هزار مشقت، سختی و کارگری تهیه کردی سوخت و دیگر اسباب و اثاثیه برای زندگی نداری.

مردم عزیز این زوج جوان درحال حاضر نیازمند کمکهای خیرخواهانه شما سروران گرامی هستند، پس بیایید در این روزها و شبهای سرد زمستانی به کمک این خانواده بشتابیم.

گزارش: علی لیاقتی

تصاویری از این گزارش:

منبع:رادکانا