علي هديهلو در روزنامه قانون نوشت: برخیز و برو سراغ کاری ******* شغل است مگر خبرنگاری؟
شهری ست پر از ادات تشویش ******* ما نیز مشوشیم و دلریش
یک مشت قلم به دست ساده ******* بی هیچ افاضه و افاده
داریم به زعم خویش کاری!! ******* در راسته ی خبرنگاری
یک عده که اندکی زرنگند ******* بس چرب زبان و چند رنگ اند
رفتند به نشریات "خاصی"!! ******* دارند مکان با کلاسی
از بودجه های آنچنانی ******* آبی بهشان رسید و نانی
گیرند حقوق ها سر ماه ******* پاداش زیاد و بن به دلخواه
وآن عده که مثل ما مشنگ اند ******* در فکر عوالم قشنگ اند
جویند به کوشش و تکاپو ******* نشریه ی مستقل همسو
آنان که هدف نمی فروشند ******* لنگ اند و شرف نمی فروشند
پر مشکل و سخت تر ز معدن ******* دارای مخاطرات اخفن
زان جبهه مرارت و ملال است ******* زین حزب، جفنگ و ضد حال است
نه عزتی و نه احترامی ******* نه سکه ای و نه قرض و وامی
نه منزلتی نه اعتباری ******* نه جایزه ای نه افتخاری
نه صنف و نه در میان اصناف... ******* تا ته تو بخوان ، به شرح و اوصاف
وز شوکت دولت کریمه ******* نه فرصت کاری و نه بیمه
شش ماه نه مزد و نه حقوقی ******* کو پول؟ چه کشکی و چه دوغی؟
زان پس هم اگر رسد ریالی ******* باید که به سر کنی به سالی
امنیت شغل ؛ خنده دار است ******* ور هست ؛ یکی ز صدهزار است
یا صاحب امتیاز خسته ******* گردد به سه سوت ورشکسته
شش ماه حقوق ها معوق ******* یک ثانیه می شود معلق
یا اینکه به علت اراجیف ******* توبیخ کنند و بعد ، توقیف
در خانه نشینی و به عادت ******* اقوام کنند هی ملامت:
برخیز و برو سراغ کاری ******* شغل است مگر خبرنگاری؟
ای کاش مغازه دار بودی ******* مشغول به کار و بار بودی
یا کارگری و باغبانی ******* آبی خوش و چند لقمه نانی..
فی الجمله که شغل بی ثباتی ست ******* دارای عیوب و مشکلاتی ست
پنداشته اند خار داریم ******* اما همه شوق کار داریم
با اینهمه مشکل و مضیغه ******* وین شغل مشخصا عتیقه