معلولیت نتوانسته به عنوان یک محدودیت بر اراده اش غلبه کند و از فعالیت های اجتماعی و پیشرفت باز دارد.

 به گزارش کناره به نقل از گل رامیان،حدود یکسال و نیم بود که به دلیل عدم دسترسی آسان و بر اثر عدم تزریق واکسن فلج اطفال دچار معلولیت می شود.

وی به نقل از گفته های پدر و مادرش می گوید: دچار معلولیت شدید بودم و در ابتدا فقط مردمک چشمم حرکت می کرد. تحت نظر پزشک های مختلف بودم ولی اثر مثبتی نداشت تا اینکه به گفته پدر ومادرم در 11 الی 12 سالگی مرا به زیارت امام رضا(ع) بردند و آنجا بود که بلند شدم و نشستم و کمی اندامهایم به حرکت افتادند.

در حال حاضر هم تمام کارهای روزمره خودم را انجام می دهم و احتیاج به کمک ندارم.

"علی بای" جوان 44 ساله رامیانی دارای دو فرزند، با مدرک کارشناسی علوم اجتماعی اکنون به عنوان رئیس اداره بهزیستی شهرستان رامیان مشغول به فعالیت است.

mal1

وی از زمانی می گوید که متوجه معلولیتش شد ؛ 10 ساله بودم، وقتی بیرون می رفتم و میدیدم که هم سن و سالهایم بازی می کنند ولی من باید در گوشه ای فقط نگاه کنم، متوجه شده بودم که همانند دیگران نمی توانم کارهایم را انجام دهم.

یادم می آید وقتی مرا می دیدند می گفتند استغفرالله.

بای ادامه می دهد: در اوایل انقلاب و سال 65 بود که بزرگترها نگاه تحقیر آمیزی نه تنها به من بلکه به همه افراد مشابه من داشتند ولی بعد از اتفاقاتی همچون جنگ تحمیلی و ورود جانبازان به جامعه دیگر نگاهها تغییر کرد.

شنیده ایم که از طریق نهضت سواد آموزی تحصیلات خود را ادامه داده اید: بله. به دلیل اینکه در آنزمان وسیله ای برای رفتن به مدرسه نداشتم و با فرقون یا ارابه و به کمک دوستانم رفت و آمد میکردم لذا نمی توانستم در مدرسه تحصیل کنم.

بای ادامه میدهد: سال 65 به همت نماینده وقت در مجلس یک ویلچر گرفتم.

در همان سال به تشویق پسر عمه شهیدم وارد نهضت شدم و بعد از گذراندن موفقیت آمیز دوره بی سوادی تا پنجم ابتدایی به مدت سه ماه ، با وجود مشکلات فراوان وارد مدارس عادی شدم و نهایتا در رشته تجربی موفق به اخذ دیپلم و همچنین در سال 72 در دانشگاه آزاد در رشته کارشناسی علوم اجتماعی قبول شدم.

بای از زمان ازدواجش می گوید: سال 81 به عنوان مسئول موقت بهزیستی بودم و با همسرم که در آنزمان خبرنگار بود و برای تهیه خبر به اداره آمده بود، همانجا باب آشناییت فراهم شد و چون معیارهای من را داشتند به عنوان همسر خود انتخاب کردم.

وقتی از او میپرسم فرزندان شما با معلولیت شما مشکلی ندارند می گوید: برایشان عادی است چون آنها معلولیتم را پذیرفتند.

همسرم من را بعنوان یک معلول نمیشناسد چون کارهایی را انجام داده ام که شاید افراد سالم انجام نداده اند.

mal2

بای از کسب موفقیتهایش می گوید: سوادآموز نمونه کشور، معلول جوان موفق در سال 72، چندین بار مددکار نمونه استان و کشور، کارمند نمونه، زوج موفق استان بوده ام.

همچنین در سال 70 فیلمی از من جهت ترویج باسوادی توسط سازمان جهانی یونسکو تهیه شد و به جهان سوم که نرخ بی سوادی آنها بالا بوده ارسال شد.  

انگیزه خود را از ادامه تحصیل بگویید: از همان اوایل علاقه وافری به ادامه تحصیل داشتم، تمامی درسهای خواهر و برادرام را حفظ بودم و همچنین به دلیل علاقه زیادی که به روزنامه های ورزشی داشتم، برایم می خریدند و می خواندند.

رئیس اداره بهزیستی شهرستان رامیان می گوید: با این انگیزه تحصیل کردم که به جامعه و همنوع خود کمک کنم، چون موفقیت های ما به دلیل معلولیت، یدی نیست و بیشتر، فکری و گفتاری است.

وی در رابطه با جمله "معلولیت، محدودیت نیست" می گوید: جمله بسیار خوبی است . با توجه به اینکه معلولیت خیلی شدید دارم ولی کارهایی انجام میدهم که شاید یک فرد سالم از تصور ذهنش خارج باشد .

این معلول موفق اشاره می کند به زمانیکه در اداره به دلیل نیروی کم در طی زمان محدود 11 کار کارشناسی انجام می داد.

وی به همنوعان خود می گوید: هیچوقت ناامید نشوند. اگر خداوند یک عضو را گرفته در عوض عوض دیگری را به قدری توان داده که کمبود آن عضو جبران می شود.

اگر به یک چیز مثبت فکر کنند قطعا به آن دست پیدا می کنند و در همه امور، اول توکل به خدا را فراموش نکنند  و بعد دیگران.

وی از مشکلات معلولین می گوید: اگر در کشور ما  50 درصد از قوانین معلولین اجرا شود دیگر مشکلی وجود ندارد.

بزرگترین مشکل معلولین، اشتغال، حضور در جامعه به دلیل عدم مناسب سازی مبلمان شهری است. حتی مساجد برای حضور یک معلول مناسب سازی و آماده نیست.

mal3

حرف پایانی خود را اینگونه بیان می کند: با خدا مهربان، روراست وامیدواربه الطافش باشید.  

باتوجه به مسئولیت فعلی در بهزیستی دغدغه زیادی دارم و همیشه باید طوری کار کرد که بعد از رفتن، به خوبی یاد کنند.

خود را به میز وابسته نمیکنم بکه میز را وابسته به خود کردم.

از همه تقتضا دارم توجهی به معلولیت و معلولین داشته باشند چون آنها هم جزئی از بندگان خدا هستند و به تقدیری به این وضعیت مبتلا شدند.

مشکلات معلولین نشانه این اسن که به خدا نزدیکتر شوند همانطورکه خودم احساس می کنم به خدا نزدیکتر شدم و عنایتی که خداوند به من داشته و شاید بسیاری درجاتی که شاما من شده به افراد سالم نرسیده باشد.

امیدوارم روزی برسد که در جامعه هیچ مانعی برای معلولین وجود نداشته باشد.

mal4

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

تازه ترین اخبار