وقتی با خلاقیت ، تحول آفرینی و حتی بعض تغییرات ساختاری به اقتضای زمان و مکان ، یک چنین راهبرد و تفکر استراتژیکی را وارد مرحله یاد شده می کنیم ، برآیند آن یک سیستم زنده ، پویا و رو به افق چشم انداز تعیین شده است و این اصلی است که در چرخه حیات و عمر تمامی کشورهای متمدن جهان و بازآفرینی آنها بوضوح مشاهده می شود.
به گزارش کناره، حسن بیارجمندی فارغ التحصیل دانشگاه وزارت خارجه روسیه از منظر کاربردی و عملیاتی به تحلیل بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و رمزگشایی آن پرداخته است.
مقدمه
یکی از اصلی ترین و مهمترین پایه های رهبری استراتژیک یک کشور و نظام سیاسی آن در عصر کنونی ،ارزیابی دقیق و تعیین موقعیت آن براساس منحنی چرخه عمر آن می باشد؛ در واقع یک کشور و نظام سیاسی آن همچون پدیده ای اجتماعی در فرآیند حیات خود برای تحقق یافتن آرمان ها و اهداف خود گام بر می دارد و متناسب با این گام ها و پیشرفت های متاثر از آن نیز رشد و نمو یافته و در روند منطقی تکاملی و یا همان زنجیره تمدن سازی خود حرکت می کند.
این فرآیند و برآیند حاصل از مراحل یاد شده ، نه تنها صحت و سلامت یک کشور و نظام آن برای طی چنین فرآیندی را نشان می دهد؛ بلکه به رهبر و رهبری استراتژیک آن کشور برآورد بسیار دقیقی از مرحله «دوره حیات و نمودار آن» می دهد تا با بهره گیری از توان و ذخایر انسانی استراتژیک متناسب با مرحله یاد شده ، حیات اجتماعی- سیاسی کشور را در مسیر تکاملی یاد شده تضمین و ارتقاء عملی بخشد.
به تعبیر علمی و فنی آن، رهبری استراتژیک این کشور با اشراف به « نمودار چرخه حیات نهادی و سازمانی نظام حاکم» اقدام به بازآفرینی (Re-creation) می نماید.[1] و بدین ترتیب با این اقدام راهبردی ، مدیریت عالی کشور و ارگان های آن را قادر می سازد با انسجام و بروز رسانی تمام سیستم ها و شبکه نمودن منسجم و همسو آنان بطور موثر و سریعی به نیازمندی های کشور و مردم پاسخ دهد.
همچنان که پیداست راهبرد و یا سیاست بازآفرینی قطعا به معنای تکرار چرخه حیات و یا عمر یک کشور و نظام آن نیست ؛ بلکه آغاز یک مرحله جدید از چرخهی حیات آن بر پایهی سرمایه های مرحله پیشین و اهداف کلان و توصیه های مرتبط با آن است.
بدیهی است که وقتی با خلاقیت ، تحول آفرینی و حتی بعض تغییرات ساختاری به اقتضای زمان و مکان ، یک چنین راهبرد و تفکر استراتژیکی را وارد مرحله یاد شده می کنیم ، برآیند آن یک سیستم زنده ، پویا و رو به افق چشم انداز تعیین شده است و این اصلی است که در چرخه حیات و عمر تمامی کشورهای متمدن جهان و بازآفرینی آنها بوضوح مشاهده می شود.
چهل سال انقلاب اسلامی و مراحل تکاملی آن در گام اول انقلاب
کشور ایران به رهبری امام خمینی (ره) از 22بهمن سال 1357 به بزرگترین دستاورد تاریخی خود یعنی استقرار نظام الهی-مردمی جمهوری اسلامی و احیای تمدن سازی نوین خود دست یافت.
و برخلاف تمام کشورهای متمدن و انقلاب های معاصر دیگر بطور اعجاب انگیزی یک به یک مراحل رشد و پیشرفت نظام سازی و استقرار آن را طی نمود؛ از «مرحله ایجاد» که به فاصله چند ماه و با تکیه بر منظومه اندیشه ای امام امت – که مردم ایران از آغاز نهضت اسلامی تا پیروزی با آن کاملا آشنا شده اند[2] – و در دهم و یازدهم فروردین سال 1358 ملت ایران، بر اساس اعتقاد دیرینه یاد شده در همه پرسی یاد شده با اکثریت 2/98% آنرا ایجاد و ایده های آن نیز براساس رای و نظر مردم چه از طریق خبرگان منتخب مردم در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یا همان مجلس خبرگان قانون اساسی و چه مجددا براساس رای و نظر مستقیم آنان در همه پرسی همان سال به تایید و فرجام برسد.
در «مرحله نوپایی» نیز ساختارهای قانونی و رسمی از جمله قوای آن در یک فرآیند قانونی بسرعت شکل می گیرد و نیروهای جوان انقلابی عهده دار امور می گردند و در 8سال دفاع مقدس الگوی مدیریت جهادی و انقلابی اثبات و بعنوان میراث معنوی ای از مرحله یاد شده برای نسل های آینده به ارث گذاشته می شود.
این دوره با وجود بحران های خارجی و داخلی متعدد تحت رهبری استراتژیک امام خمینی (ره) و نیز خلاقیت و نوآوری های نیروهای جوان کشور به مرحله دیگر خود نزدیک و با توصیه های الهی امام امت و تعیین شایسته امام خامنه ای بعد از رحلت جانگداز امام (ره) آغاز می گردد.
مرحله سوم که با دهه دوم پیروزی انقلاب اسلامی عجین شده است؛حقیقتا بر خلاف پیش بینی های مادی خارجی با تکیه بر راه و خط امام و شهدا، با «رشد سریع» خود همراه می شود و اصول و آرمان های نهادینه شده انقلاب و نظام اسلامی تحت یک زنجیره مشخص تمدن سازی نوین اسلامی با تاکید بر اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی راهبری می گردد.
نقش رهبری حرفه ای ولی فقیه تحت آموزه های نظری و سیره عملی امام خمینی(ره) بعنوان الگو و مدلی جدیدی از رهبری الهی- مردمی ظاهر میشود و با توجه به وارد شدن به مرحله آبادانی و پیشرفت کشور نیز توجه به ظرفیت ها و استعدادهای انسانی داخلی و مدیریت آن اهمیت می یابد و به همین دلیل نیز استعدادهای نیروهای یاد شده بطور چشم گیری شکوفا و خلاقیت ها و ابتکارات آنان در اداره کشور با وجود تحریم های اقتصادی و...پر رنگ می گردد.
در مرحله چهارم و با وجود مهیا بودن کشور برای بهره مندی از توان بلوغ آن به دلیل آلودگی سیستم مدیریتی اجرایی کشور به تفکرات التقاطی لیبرال به سخت ترین مرحله از مراحل دوره حیات طیبه انقلاب و نظام اسلامی وارد می شویم و همین اختلال نرم افزاری و سرایت آن به بدنه حکومت ، بارزترین آسیب این مرحله یعنی تقابل نیروهای قدیمی با نیروهای جدید ظهور و بروز می کند و منجر به بی ثباتی در اهداف نظام و ناهماهنگی بین قوا و نهادهای انقلابی می گردد و عوارضی چون ترک فرآیند رشد سریع مبتنی بر خلاقیت ها و ابتکارات می گردد و شاهد دگرگونی هایی در مدیریت اجرایی و تقنینی و جابجایی اصول و آرمان ها و بردن مهندسی شده بسمت پیری زودرس آن هستیم!؛اما کشور و نظام اسلامی با زعامت رهبری حرفه ای ولی فقیه تحت آموزه های نظری و سیره عملی امام خمینی(ره) از این مرحله طوفانی خارج و با بازآفرینی، خود را مجددا در مسیر تمدن سازی نوین اسلامی باز می یابد و با انتخاب مردم پای به مرحله تکاملی خود می نهد.
از ویژگی های منحصر به فرد این مرحله اتخاذ رویکردها ،جهت گیری ها و شیوه های انقلابی در اداره امور مردم است که از مشخصه های بارز این دوره می باشد و برای اولین بار شاهد « یکپارچگی استراتژیک در نظام اسلامی» می شویم؛بنحوی که براساس معیارهای اصولی و آرمانی صدرالاشاره و نیز آمارهایی از پیشرفت و تحقق نسبی عدالت می توان از آن به «مرحله نقطه بهینه از منحنی حیات انقلاب و نظام اسلامی» یاد کرد که تعادل کامل در ساختارها و نیل به اهداف کلان یاد شده را نشان می دهد و به خوبی پیش می رود.
در این مرحله با بازگشت به راهبرد امام امت یعنی« ما می توانیم» مجددا خلاقیت ها، ابتکارات و نوآوری های داخلی مورد اهتمام ویژه قرار می گیرد و دستاوردهای مادی و معنوی بسیاری در بین 20 کشور جهان بدنبال خود می آورد. اما در حالی که مدیریت عالی اجرایی می بایست با بهره گیری از تمام ظرفیت ها و استعدادهای انسانی مؤثر، بطور مستمر و مداوم نیازهای مادی و معنوی مردم را برآورده کند ؛متاسفانه منابع حیاتی خود را صرف حاشیه ها و با نفوذ عناصر انحرافی (دارای التقاط عرفان های کاذب) بشدت کاهش و از کار و تلاش شبانه روزی باز می ایستد.
هر چند دولت دارای ثبات و با تکیه بر اندوخته های سرمایه اجتماعی-انقلابی خود هنوز نیز دارای اقتدار است ؛ اما از خلاقیت ها، ابتکارات و نوآوری های خود و نیروهای جوان و انقلابی تهی می گردد و با ظهور تضادها و اختلافات ، ثبات خود را از دست می دهد و با بهرگیری مفرط از حجم نقدینگی در اختیار حلقه انحرافی برخلاف رویه ابتدایی خود پای به امور تشریفاتی می نهد و آنرا تحت عنوان فعالیت های فرهنگی نهادهای موازی در سراسر کشور رواج می دهد .
پول و قدرت سازمانی دولت جهت کنترل وضع و تشکیلات حلقه خود صرف می شود و در نتیجه شاهد کاهش قابلیت انعطاف نسبت به مرحله پیش می شویم؛در این مرحله و در تداوم آن نیروها یاد می گیرند بجای خلاقیت ها، ابتکارات و نوآوری های پیشین، صفاتی چون چاپلوسی و غلو و دروغ را پشتوانه ناکارآمدی خود کنند و در نتیجه آن شاهد جابجایی های رفتاری و انسانی در سازمان دولت می شویم ؛
الف: حسن نیت به یکدیگر جای خود را به بدگمانی مفرط می دهد و نظام اداری را بشدت آلوده می کند
ب: کارگزاران حکومتی به جای رفع مشکلات اصلی مردم و اهتمام جدی بدان ، بدنبال متهم کردن همدیگر و مقصر خواندن دیگران می روند.
ج: به مردم و درخواست های بحق و مشروع آنان به چشم مزاحم می نگرند
د: همه توان و انرژی مصروف اختلافات و تنش های داخلی و نیز دو قطبی های کاذب پایان ناپذیر می گردد
ه: عزل و برکناری نیروهای توانمند و انقلابی شدت می گیرد و خود زمینه ساز ترک و استعفای دیگر نیروها را فراهم می کند.
و بعد از این قاعدتا می بایست منتظر ورود به «مرحله بوروکراتیک » بود؛مرحله ای انفعالی و آنارشیستی که بشدت فعالیتهای حیاتی را تنزل می بخشد و پیوستگی ای سیستماتیک در اداره امور مشاهده نمی شود.بطور کلی بی نظمی از ویژگی های این مرحله است و درهم ریختگی سیستم ها را فرا می گیرد.
کاغذ بازی و گروه بازیهای قومی و خانوادگی و سیاسی از آن سر بر می آورد و خروجی آن علی رغم هزینه های بسیار ، ناچیز است و حتی قادر به تامین منابع خود نیست.
و از آنجا که به نیروهای جوان بجای یک منبع استراتژیک مدیریتی بعنوان ابزار سیاسی نگاه می کند،قادر به رویارویی با مشکلات موجود در این مرحله از حیات خود نیست و تصویری که از آن به اذهان عامه و خاصه در داخل و خارج از کشور متبادر می گردد به کلیت انقلاب و نظام اسلامی و حیات آن باز می گردد! در حالی که با وجود تمام دستاوردهای مادی و معنوی بی نظیر و منحصر به فرد 40ساله، حیات انقلاب و نظام اسلامی در نقطه بهینه ای قرار دارد.
40 سالگی انقلاب اسلامی آوردگاه استمرار و تداوم حیات طیبه انقلاب اسلامی
اوایل تیرماه سال 1396 بعد از آنکه گروهی متشکل از نمایندگان پارلمان اروپا موسوم به « دوستان ایران آزاد » و نزدیک به سازمان منافقین ، بیانیه ای با امضای ۲۶۵ نفر را منتشر کردند - که در آن ایران به نقض حقوق بشر ! محکوم و خواهان تحریم سپاه پاسداران شده بودند –؛ گردهمایی سالانه سازمان منافقین تحت عنوان « ... تغییر در دسترس است » در ۱۰ تیرماه ( شنبه اول ژوئیه ۲۰۱۷ ) در ویلپنت پاریس و با حضور حامیان اپوزیسیون ایران و ده ها تن از مقامات سیاسی-امنیتی و هیئتهای نمایندگی از بعض کشورهای متخاصم برگزار شد .
این گردهمایی سالانه بطور خاص به اذعان سرکرده منافقین تحت تأثیر سه رویداد قرار داشته و برگزار گردید :
1- انتقال اعضای منافقین از عراق به آلبانی و دیگر کشورها
2- شکست سیاست آمریکا و اروپا در قبال جمهوری اسلامی
3- فضای دوازدهین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران و پس از آن در فعال کردن دو قطبی و گسل های ضد امنیتی ملی سال ۵۹ و ۶۰.
خط اصلی حاکم بر سخنان مهمانان این همایش ضد انقلاب ، براندازی نظام جمهوری اسلامی و درخواست انحصاری سرکرده منافقین مبنی بر به رسمیت شناختن براندازی نظام از درون توسط دیگر کشورها - که در ایام آشوب های دی ماه 96 نیز دقیقا همین خط را بعضی کشورها و نهادهای بین المللی و نیز بعضی افراد و جریان های داخلی دنبال نمودند - است .
اما مهمترین سخنان را – که در ارتباط با مرحله اخیرالذکر از تصویر یاد شده منحنی حیات دولت که به انقلاب و نظام اسلامی تعمیم داده شده است - را جان رابرت بولتون سفیر اسبق ایالات متحده آمریکا در دولت جرج دابلیو بوش و عضو پیوسته ارشد در مؤسسه آمریکن اینترپرایز ( که در کارنامه این موسسه پروژه های تغییر « ایران ناشناخته ، مورد دیگری برای فدرالیسم » و « انقلاب رنگی در ایران » دارد ) بیان می نماید.
این عضو برجسته مؤسسه آمریکن اینترپرایز در سخنان خود بیان می کند که : « نتیجه بازنگری دولت ترامپ در سیاست آمریکا در قبال ایران باید این باشد که انقلاب اسلامی آیت الله خمینی تا دو سال آینده دوام نیاورده و جشن چهلمین سالگردش را نبیند. »بولتون می افزاید: « سیاست قطعی و اعلامی ایالات متحده آمریکا پس از این باید سرنگونی حکومت ایران و تغییر رژیم در این کشور باشد. » و در انتهای سخنان خود تاکید می کند که: « رفتار و اهداف حکومت ایران به هیچ وجه تغییر نخواهد کرد و به هین خاطر تنها راه حل موجود تغییر خود رژیم است... امیدواریم در سال ۲۰۱۹ چنین اتفاقی را در تهران جشن بگیریم ! » .صرف نظر از سناریوهای مرتبط با آن – که باید در جای خود مورد بررسی قرار گیرد و در این وجیزه نمی گنجد – [3] اولین نشانه های پروژه مؤسسه آمریکن اینترپرایز و اندیشکده ویلسون[4] در ۷ دی ماه 96 در برابر چشمان حیرت زده داخلی و خارجی کلید می خورد!
اما آنان از اصل حیات و استمرار انقلاب اسلامی و شعارها و خاستگاه مردمی آن غافل هستند و با حضور گسترده مردم در سراسر کشور از 13 دی ماه تا 19 دی ماه تحت عنوان راهپیمایی های حمایت از انقلاب اسلامی خط بطلانی بر تصاویر توهم آمیز یاد شده می کشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ۱۹ /دی/ ۱۳۹۶در دیدار مردم قم به این حقیقت اشاره می فرمایند :« حرف ملّت عزیز ما، قشرهای ما، شهرهای مختلف ما، جوانهای ما، حرف انقلاب و نظام اسلامی و ایستادگی در مقابل زورگویی و زیر بار تحمیل قدرتها نرفتن است. حرف ملّت در تمام این سالهای متمادی یک حرف بود و امروز که چهل سال از آن روزها میگذرد، ملّت ما همان منطق، همان مسیر، همان هدف را دنبال میکند؛ منتها امروز پختهتر است، باتجربهتر است، واردتر است. از لحاظ انگیزه هم اگر نگوییم امروز جوانهای ما پُرانگیزهتر از آن روز هستند، حدّاقل مثل همان انگیزهها را دارند، علاوه بر اینکه پُرتعدادترند؛ یعنی امروز تعداد جوانهای مؤمن پُرانگیزهای که حاضرند در میدانهای خطر سینه سپر کنند، چندین برابر جوانهای ما در آستانهی انقلاب و در سالهای اوّل انقلاب است؛ این خطّ مستمرّ این کشور است.
همینطور که عرض کردیم، ملّت ایران در اقصی نقاط کشور، در شهرهای بزرگ، در شهرهای کوچک، از روز نهم دی -که این آتشبازیها و این شیطنتکاریهای افرادی که بعد عرض خواهیم کرد، تازه شروع شده بود- در همهجای کشور این حرکت را آغاز کردند، بعد که دیدند نه، مزدوران دشمنان دستبردار نیستند، آنوقت پیدرپی، روزهای متوالی این راهپیمایی تکرار شد؛ از روز سیزدهم در قم، در اهواز، در همدان، در کرمانشاه، تا روز چهاردهم، روز پانزدهم، روز شانزدهم، روز هفدهم در شهرهای مختلف، در شهرهای بزرگ، و باز در مشهد، در شیراز، در اصفهان، در تبریز. اینها حوادث معمولی نیست؛ اینها هیچ جای دنیا وجود ندارد؛ من این را از روی اطّلاع عرض میکنم. این حرکت عظیم منسجم مردمی در مقابل توطئهی دشمن، با این نظم، با این بصیرت، با این شور، با این انگیزه در هیچ جای دنیا نیست؛ و این چهل سال است که ادامه دارد، بحث یک سال و دو سال و پنج سال و مانند اینها نیست؛ نبرد ملّت با ضدّ ملّت است، نبرد ایران با ضدّ ایران است، نبرد اسلام با ضدّ اسلام است؛ این [نبرد] ادامه داشته و البتّه بعد از این هم خواهد بود»[5]
آنگاه با اشاره به مثلّثی که در قضایای این آشوب ها فعّال بوده و قرارگاه های آنان در دو کشور همسایه ، خطاب به مسولان حکومتی می فرمایند:« اوّلاً ما از دشمن خارجی گفتیم، اینهایی که گفتیم تحلیل نبود، واقعی بود، خبر بود، اطّلاع بود؛ دشمن خارجی هست، امّا این موجب نشود که از ضعفهای خودمان غافل بشویم. ما هم ضعف داریم، ما هم یک جاهایی اشکال و نارسایی و نابسامانی در کارمان هست؛ اینجوری نیست که ما هیچ اشکالی نداریم، هیچ مشکلی در کار ماها نیست، فقط دشمن خارجی است که دارد [مشکل ایجاد میکند]؛ نه، مگس روی زخم مینشیند؛ زخم را خوب کنید، زخم را نگذارید به وجود بیاید. ما اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، نه این شبکهها میتوانند اثر بگذارند، نه آمریکا میتواند هیچ غلطی بکند. ما مشکلاتمان را باید خودمان حل کنیم؛ مشکلات داخلی را باید حل کنیم، ضعفهایمان را باید حل کنیم؛ ما ضعف داریم. دفاع از حقوق مظلومین وظیفهی همهی ما است؛ بخصوص [دفاع از] ضعفا و از حقوق ملّت وظیفهی ما است، بخصوص [دفاع از] طبقات ضعیف ملّت؛ همه بایستی مراقب باشیم.
یک مطلب دیگر اینکه هر سه قوّه مشکلات کشور را بشناسند و روی یکایک مشکلات متمرکز بشوند. ما [اگر مشکلات را] فهرست کنیم، فرض کنید ممکن است ده پانزده مشکل اساسی داشته باشیم و اینها را روی کاغذ بنویسیم؛ [باید] تقسیم کار کنیم، متمرکز بشویم روی این مشکل، زمان بگذاریم برایش [و آن را] حل کنیم. »[6]
و در پایان نیز تاکید می کنند که :« و امید و نگاه بنده نسبت به آیندهی این کشور خیلی روشن است. بنده میدانم که خدای متعال اراده فرموده است که این ملّت را به متعالیترین درجات برساند و بدانید که انشاءالله ملّت ایران به برکت اسلام، به برکت نظام اسلامی، بدون تردید به عالیترین درجاتِ یک ملّت در حدّواندازهی ملّت ایران خواهد رسید و بدانید که توطئهی دشمن، خرابکاری دشمن، حملهی دشمن، ضربهی دشمن هیچ اثری نخواهد داشت و به معنای واقعیِ کلمه، دشمن هیچ غلطی نخواهد توانست بکند.» و این وعده صادق سال 97؛در چهل سالگی انقلاب اسلامی با حضور مردم و جوانان انقلابی در دفاع از دستاوردهای چهل ساله آن در حوزه های مختلف تحقق می یابد و علی رغم تمام توطئه های خارجی و ایادی داخلی آنان ، انقلاب اسلامی در 22 بهمن با راهپیمایی تماشایی خود آن را جشن می گیرد و تصویری شکوهمند از آن برای جهانیان ارایه می کنند.
رهبر معظم انقلاب پیش از آن نیز و در 19 بهمن در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش فرموده بودند :«امّا در مورد راهپیمایی؛ راهپیمایی در بیستودوّم بهمن یکی از شگفتیسازیهای انقلاب اسلامی است، واقعاً شگفتیساز است؛ مثل خود انقلاب... این جمعیّتهای عظیمِ مردم راه بروند، سخنرانی گوش کنند، این کار چهل سال هم ادامه داشته باشد -بحث یک سال و دو سال که نیست، امسال سال چهلم است- خود این یکی از معجزات است که از شگفتیسازیهای انقلاب عظیم اسلامی است. خب، این بایستی با قدرتِ تمام ادامه پیدا کند؛ این دشمنشکن است، خودِ این دشمن را مرعوب میکند. این نشاندهندهی عزم ملّی است، عزم ملّت ایران را نشان میدهد؛ نشاندهندهی حضورِ عمومی ملّت ایران در صحنه است. حضور ملّت در صحنه، برای دشمن شکننده است. این حضور بیستودوّم بهمن نشاندهندهی حضور عمده است؛ نشاندهندهی وحدت ملّی است، وحدت ملّی. اختلاف سلیقه وجود دارد امّا وقتی که پای انقلاب است و پای بیستودوّم بهمن است و پای نظام جمهوری اسلامی است، این اختلاف سلیقهها رنگ میبازد؛ همه میآیند در کنار هم.»[7]
راهپیمایی 22 بهمن و در سالروز پیروزی چهل سالگی انقلاب اسلامی، باشکوه و حقیقتا شگفتیساز برگزار شده است و رسانه های خارجی در بهت حیرت فرو رفته اند. خبرگزاری های داخلی در میان پوشش خبری این راهپیمایی خبر از صدور بيانيه مهم و راهبردی رهبر معظم انقلاب خطاب به ملت بزرگ ایران می دهند که به زودی منتشر خواهد شد!
گمانه زنی های متعددی در مورد ماهیت و ابعاد آن صورت می گیرد تا زمانی که اصل بیانیه تحت عنوان بیانیه گام دوم انقلاب [8] منتشر می شود و بازتاب گسترده ای می یابد و از همان ابتدا در مورد آن تحلیل های متعدد و مختلفی ارایه می گردد.
خدا و منحنی حیات انقلاب و نظام اسلامی
تمام تحلیل های علمی و فنی که از مراحل مختلف منحنی عمر و حیات یک سازمان بشری می شود؛یک تحلیل و محاسبه صرفا مادی است و طبیعتا سقف اعتباری آن نیز همان عالم ماده است و قطعا انقلاب و نظام اسلامی که یک پدیده الهی است؛ در این تحلیل مادی نمی گنجد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ۱۹ /دی/ ۱۳۹۶در دیدار مردم قم در بخشی از بیانات بطور خاص راجع به این تحلیل و محاسبات مادی راجع به 40 سالگی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی می فرمایند «همین چندی پیش در همین نزدیکی، یکی از دولتمردان آمریکایی در جمع یک مشت اوباش و تروریست گفت امیدوار است یا آرزو دارد که جشن کریسمس ۲۰۱۹ را در تهران بگیرد؛ جشن کریسمس ۲۰۱۹ همین چند روز پیش بود. این همان قدرت محاسباتی است، اینها همان آدمهایند. محاسبات آنها اقتضا میکند که یک چنین امیدی داشته باشند؛ مثل امید صدّامحسین که [میخواست] یک هفتهای بیاید تهران، مثل امید مزدور دیگرشان منافقین که از کرمانشاه راه بیفتند در ظرف سه روز مستقیم خودشان را برسانند تهران؛ اینها محاسبات است! توانایی محاسبات دشمن این است.»[9]
ایشان بعد از راهپیمایی با شکوه 22 بهمن و در دیدار مردم آذربایجان شرقی در ۲۹ /بهمن/ ۱۳۹۷ نیز می فرمایند :« نکتهی اوّل، [اینکه] من در پایان این بیانیّه از مردم ایران برای راهپیمایی بیستودوّم بهمن تشکّر کردم لکن آن تشکّر، بَینیوبَینالله خیلی کمتر و کوچکتر از آن چیزی بود که حقّ ملّت ایران است. ملّت ایران در بیستودوّم بهمن امسال، کار بزرگی انجام دادند. من به شما عرض بکنم این حضور پُرحجم مردم در خیابانها را -که [طبق] گزارشی که به من دادند، در همهی کشور یا در صدی نودوهشتِ شهرهای کشور، یا بیشتر، جمعیّت از سالهای قبل بیشتر بود؛ یک جاهایی پنجاه درصد بیشتر بود، یک جاهایی چهل درصد بیشتر بود، یک جاهایی سی درصد بیشتر بود- دشمن میبیند؛ البتّه کتمان میکنند در تبلیغات. در تبلیغات میگویند هزاران نفر آمدند در خیابانهای ایران؛ دیگر نمیگویند میلیونها نفر و در همهی شهرها مجموعاً دهها میلیون آمدند در خیابان؛ دشمن این را نمیگوید امّا میفهمد. و در دنیا همه میدانند، آن کشوری که مردمش اینجور متّحد وسط میدان باشند، هیچ آسیبی از کِید دشمن نمیشود به او زد؛ این را همه میدانند. یعنی این حضور شما در صحنهی سیاسی کشور و صحنهی انقلابی کشور و یادبود بیستودوّم بهمن سال ۵۷ در همهی کشور، یک حرکت سیاسی و امنیّتی مهمّی بود که بهوسیلهی ملّت ایران انجام گرفت. خدا را باید سپاسگزار بود؛ دلها دست خدا است. اِلَیکَ نُقِلَتِ الاَقدامُ وَ اِلَیکَ ... مُدَّتِ الاَعناق؛دستها به سوی خدا دراز است، دلها دست خدا است، خدا مردم را آورد؛ از خدا سپاسگزاری میکنیم، از مردم عزیز هم با همهی وجود سپاسگزاری میکنیم. مردم آمدند و همان شعارها را دادند.»[10]
کاربرد اصلی و هدفگذاری شده بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی
در مورد بیانیه گام دوم و اهداف آن تحلیل های مختلفی ارائه شده است و هر یک از تحلیل گران از منظر و جهات متعددی به بدان پرداخته اند.اما کشف کاربرد اصلی و هدفگذاری شده بیانیه گام دوم از این جهت واجد اهمیت است که
اولا بدان معنی و مفهوم خاص در یک مدیریت استراتژیک ناظر برارزیابی و تحلیل منحنی چرخه عمر می بخشد .
ثانیا ظرفیت های آن در سطوح ملی، منطقهای و جهانی آن و نیز برنامه های مرتبط با آن روشن می گردد و با توجه به اهداف و چشم انداز آن در چهل سال آینده ، قابلیت سیاستگذاری و برنامهریزی هوشمندانه و دیرپا در قوای حکومتی و دیگر نهادهای ذیربط صورت می گیرد.
نگارنده براساس مطالعه عمده تحلیل ها و نظرات صاحب نظران و با توجه به مقدمه نسبتا تفصیلی که بیان داشتیم ؛معتقد است که این بیانیه بلحاظ کاربردی و عملیاتی ؛ سند بالادستی بازآفرینی نمودار چرخه حیات انقلاب و نظام اسلامی است.
همچنانکه در مقدمه اشاره شد بازآفرینی در زمره کارآمدترین و ضروری ترین راهبردها در مدیریت استراتژیک در حوزه کشورداری است که ضمن توجه به چالش های موجود در روند منحنی عمر و حیات کشور و نظام حاکم بر آن،به بهره گیری به روز و مناسب از تمام ظرفیت ها و استعدادهای درونی کشور تاکید دارد.
بطور کلی سیاست بازآفرینی با طی مراحلی کلیدی و بهره مندی از نتایج حاصله از هر یک از مراحل یاد شده ،بستری کاربردی و عملیاتی برای تحقق آن فراهم می کند. این مراحل عبارتند از:
1-تهیه و تدوین یک سند جامع و تبدیل کردن آن به یک مطالبه با تاکید بر مخاطبین اصلی آن،که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی تحت عنوان بیانیه گام دوم صورت پذیرفته است.
2-تشکیل قرارگاه مرکزی جهت ایجاد هماهنگی و هم افزایی بین اشخاص ذیربط و نیز قرارگاه های استانی و شهرستانی آنها و در نتیجه شکل گیری یک سیستم فراگیربرای راهبری متشکل سیاست ها و برنامه ها و توصیه های آن
3- تهیه و تدوین تمامی برنامه های کاربردی و عملیاتی آن در تمامی سطوح به اقتضای اهداف کلان و نیز شرایط بومی مناطق مختلف کشور
4- پیش بینی مکانیزم های قانونی،نهادی و مالی برای پیگیری برنامه های بازآفرینی در سطوح یاد شده
5- سازمان کنترل کننده و ناظر بر فرآیند بازآفرینی در گام دوم
این اقدامات در سایه حضور و مطالبه مردم و بالاخص جوانان می تواند به بسط و ترویج این گام و راهبرد یاد شده کمک و آنرا به یک گفتمان و خواست عمومی مبدل نماید و مسولین عالی امر در قوای کشور و نهادهای ذیربط را به نهادینه سازی درونی و جلب مشورت و کمک های علمی دانشگاهیان متعهد و حوزویان ترغیب نماید.
بی شک حیات کاربردی و عملیاتی این بیانیه و جلوگیری از دچار شدن آن به سرنوشت دیگر اسناد بالادستی نظام بالاخص با توجه به اهمیت و کارکرد اصلی آن در بازآفرینی منحنی حیات انقلاب و نظام اسلامی در گرو این فهم مشترک و نقش آفرینی ویژه جوانان انقلابی است.
مبانی و اصول بازآفرینی منحنی حیات انقلاب و نظام اسلامی در بیانیه گام دوم
مقام معظم رهبری در مقدمه و فراز ابتدایی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی با تصریح به این حقیقت تاریخی که :« انقلاب پُرشکوه ملّت ایران - که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است- تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده[است] » از مقطع 22 بهمن سال 1397به دومین:« مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی» و ورودی « فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم.» یاد می کنند.
در واقع ازآغاز یک مرحله جدید از بازآفرینی چرخهی حیات انقلاب بر پایهی همان گام های خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی اما با ورود به یک فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم که ورود به یک مرحله ممتاز و بی سابقه در منحنی عمر و حیات آن نسبت به سایر تمدن ها و انقلاب ها است که این خود آغازگر عصر جدید عالم را نوید می دهد.
این خود نشان می دهد که انقلاب اسلامی ایران:« چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود.»[11] و شاهد آن اینکه :« با گذشت چهل جشن سالانهی انقلاب و چهل دههی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی[یعنی شرق] نابود شده و [غرب] با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.» و این شعارهای جهانی، فطری، درخشان و همیشهزندهی انقلاب اسلامی است که چنین ویژگی ممتازی به انقلاب اسلامی داده است چراکه در عین حالی که براساس واقعیت های موجود :«برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.» و این راز حیات طیبه این انقلاب اسلامی است.
در عین حال در این «بازآفرینی نمودار چرخه حیات طیبه انقلاب» نیز :«انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، » و در بازآفرینی آن
الف : تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست.
ب : به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد،
ج: به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد.
د: پس از نظامسازی،[و در این مرحله و دیگر مراحل زنجیره تمدن سازی اسلامی یعنی دولت اسلامی،جامعه اسلامی،تمدن اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنافداه] به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود
ه:میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند
و: از همه مهمتر بعنوان یک اصل لایتغییر از نظریّهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.
همچنین در بازآفرینی نظام نیز:« جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا ؛
الف : به اصول خود بشدّت پایبند است
ب: به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است.
ج: با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند.
د:در این مسیر نیز فاصلهی میان بایدها و واقعیّتها ، فاصلهای طیشدنی است [همانطور که ] در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است
ه: در آینده[پیش رو نیز ] با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.
و در «بازآفرینی نمودار چرخه حیات نظام اسلامی » که :« آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی[است]» (12) بایسته های ذیل بالاخص با تاکید بر بهره گیری از توان و نیروی انسانی استراتژیک متناسب با مرحله یاد شده را مورد اهتمام جدی قرار می دهد:
الف: نسل جوان ، نسلی است که پا به [این] میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند
ب: در ورود به این مرحله نادانستهها را می بایست با تجربهی خود یا گوش سپردن به تجربهی دیگران دانست تا کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب در این گام حراست شود
ج: اهتمام هر چه بیشتر به نزدیک کردن انقلاب اسلامی به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است
ه:برداشتن گام های استوار با تکیه بر شناخت درست گذشته و درس گرفتن از تجربه ها و عدم غفلت از آن
و: مصونیت در برابر اقدامات نرم دشمنان انقلاب -که با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی دربارهی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همهی ابزارها برای آن بهره میگیرند- [بعنوان ]رهزنان فکر و عقیده و آگاهی[13]
اکنون در اولین مرحله از مراحل پنج گانه کلیدی بازآفرینی با مبدل شدن آن به یک مطالبه عمومی – که البته می بایست همچنان حفظ و تقویت شود – بطور تقریبی بسترهای اجرایی بیانیه در حال فراهم شدن است و عمدتا در قرارگاه های اجتماعی و فرهنگی مردمی و هسته های آنان در سراسر کشور برنامه های متنوع و گسترده ای در دستور کار و یا دست اجرا است؛منتهای امر اینکه
اولا این اقدامات تا چه میزان در راستای راهبرد بازآفرینی است و دارای اثربخشی مورد انتظار است
ثانیا میان آنها هماهنگی و هم افزایی برقرار است؛ بنحوی که یک سیستم فراگیربرای راهبری متشکل سیاست ها و برنامه ها و توصیه های آن شکل گرفته باشد ، خود محل تامل و نیاز به یک مطالعه میدانی دارد.
ضمن اینکه بنظر می رسد تمام نهادهایی که می بایست بطور عام در این بازآفرینی نقش اصلی ایفا نمایند؛ در تهیه و تدوین برنامه های کاربردی و عملیاتی خود تحت راهبرد و مبانی و اصول صدرالاشاره بیانیه گام دوم نیاز به مشورت و راهکارهای علمی و عملی دارند.اما با ورود کشور به مدار رقابت های انتخاباتی – که از خرداد سال 98 آغاز و تا مرداد سال 1400بطول خواهد انجامید – بخشی از این نهادهای اجرایی و تقنینی عملا قادر نباشند به این مهم اهتمام بورزند.به همین دلیل نهادهای حاکمیتی و انقلابی در این میان از نقش و جایگاه ویژه ای برخوردار می باشند و می بایست پیشگام و الگو برای نهادهای جا مانده از قافله بیانیه گام دوم شوند.ان شاءالله
انتهای پیام/