فیلم سرشار از صحنههای میخکوب کننده و تحیر آور است. به ویژه آنجا که صحنههایی از آخرین لحظات قحطی زدگان پخش میشود و یا دیالوگهای ارزشمند فیلم در نوع خود بسیار عمیق و با هنرمندی خاصی ترتیب یافته است؛ همانگونه که قصه کلاسیک و خطی فیلم نیز در جای خود قابل ستایش و تامل است.
به گزارش کناره به نقل از صبح قزوین؛آثار سینمایی و ادبی میتوانند بعضاً از تاریخ نیز پیشی بگیرند و حتی خود سرمنشا جریانهای تاریخی و اجتماعی برای واکاوی یک رویداد ناگفته و رازی مگو شوند.
یتیم خانۀ تاریخ!
رمانهای «کلبۀ عمو تم» اثر «هریت بیچر استو»، «الیور توئیست» و یا فیلم «ک را نشان کین خواهی بگیر» ساختۀ سابقاً «برادران واچفسکی» را به خاطر بیاورید و اینکه چگونه این سه اثر هنری در رابطه با مبارزه با نژادپرستی، کارکودکان و فاشیسم انقلاب خلق کردند.
همین ویژگی این دسته از آثار، میتواند علاوه بر بُعد نخبه گرایانۀ اثر، برای عامۀ مردم نیز جذابیتهای متعددی را به همراه داشته باشد، چنانکه آنها در حال روایت رویدادهایی خارق العاده اما پنهان مانده ای هستند که مخاطب از وقوع آنها اطلاعی ندارد.
بنابراین همین واقعی بودن حوادثِ پنهان مانده، برای جذابیت و عامه پسند بودن این دسته از آثار سینمایی و ادبی کفایت میکند و میتواند بر جنبۀ تجاری آنها تاثیر گذار باشد، در این میان آخرین فیلم «ابوالقاسم طالبی» با نام «یتیم خانۀ ایران» یکی از بهترین نمونههای این حکم است.
یتیم خانۀ ایران به معنای واقعی کلمه یک نهیب، یک ضربه و یا یک تلنگر به مخاطب است و از آن گذشته نهیبی است به تاریخ و مورخ ایرانی.
تاریخ و مورخی که در طول قرن اخیر –آگاهانه و یا ناآگاهانه- همواره سعی کرده حوادثی جعلی چون: حمله و کتابسوزی اعراب را جایگزین حوادث واقعی اما ناگفته ای کند که اگر ذره ای از آن هویدا شود، ورقهای زیادی باید در تاریخ نگاریِ ایرانِ امروز برگردد.
کشتار نیمی از مردم ایران آن هم در قرنی که گذشت، یعنی سالهایی نه چندان دور، موضوع و روایت اصلی یتیم خانۀ ایران است و تنها همین امتیاز- چه طالبی را قبول داشته باشیم و چه نداشته باشیم- برای اینکه این فیلم را یکی از مهم ترین و بی سابقه ترین تولیدات سینمای ایران بدانیم کفایت میکند.
خلاصۀ داستان:
داستان این فیلم در سال 1295 تا 1300 – یعنی در کوران حوادث جنگ اول جهانی- میگذرد زمانی که انگلیس و روس هر دو تصمیم به سرنگونی احمدشاه قاجار گرفته اند اما آخرین سلطان قجر که برعکس اجداد خود از شخصیتی ملی گرایانه تر و زیرکی بیشتری برخوردار بود در برابر روس و انگلیس مقاومت میکند و البته این مقاومت ره به جایی نمیبرد و آنها با سرنگونی احمد شاه اقدام به اشغال ایران میکنند.
ایران اشغال میشود و درست آغاز فاجعه نیز از همین نقطه است. با اشغال ایران و نابودی غله و آذوقه، بی سابقه ترین قحطی و از قضا بی سابقه ترین کشتار مردم ایران روی میدهد چنانکه نیمی از مردم کشور بر اثر قحطی جان باختند.
ایران اشغال میشود و درست آغاز فاجعه نیز از همین نقطه است. با اشغال ایران و نابودی غله و آذوقه، بی سابقه ترین قحطی و از قضا بی سابقه ترین کشتار مردم ایران روی میدهد چنانکه نیمی از مردم کشور بر اثر قحطی جان باختند.
این قحطی که همراه با فقر و بیچارگی و در نهایت کاهش جمعیت در ایران همراه بود، در تعیین سرنوشت جامعه ایران به ویژه ظهور دیکتاتوری پهلوی نیز نقش بسزایی ایفا کرد. از سویی اگر این کشتار همگانی در ایران روی نمیداد بی شک امروز جمعیت ایران در مرز 150 میلیون قرار داشت.یک سروگردن بالاتر از گروههای تاریخ
به جز استثناهایی چون حاتمی کیا، سینمای ملی انقلاب اسلامی –نه سینمای جشنواره ای و نه سینمای تجاریِ محض- با شعارهای روشنفکرانه اما بی مخاطب محسن مخملباف آغاز شد و در روند خود به نمونههایی چون سینمای عامه پسند اما پرمخاطب مسعود ده نمکی برخورد کرد.
در این میان آنچه که در قامت گمشدۀ سینمای ملی رخ مینمایاند همان تخصص، جذابیت و در عین حال ملی بودن پیامهای یک فیلم بود. سه شرط اساسی که البته هر سه در یتیم خانۀ ایران محقق شده است.
فیلم سرشار از صحنههای میخکوب کننده و تحیر آور است. به ویژه آنجا که صحنههایی از آخرین لحظات قحطی زدگان پخش میشود و یا دیالوگهای ارزشمند فیلم در نوع خود بسیار عمیق و با هنرمندی خاصی ترتیب یافته است. همانگونه که قصه کلاسیک و خطی فیلم نیز در جای خود قابل ستایش و تامل است.
از آن گذشته یتیم خانۀ ایران یک سروگردن از گروهها و کرسیهای رشتۀ تاریخ و اساتیدش در ایران بالاتر است و برای قصۀ خود بجای روی آوردن به تاریخ نگاری ضدایرانی در دانشگاههای ایران، از روایتهای انگلیسی و البته تاریخ شفاهی سودجسته است.یتیم خانۀ ایران؛ فیلم مردم ایران
شاید یکی از کلیدی ترین جملات در نقد و معرفی یتیم خانۀ ایران همین جملات و توصیفات کارگردان فیلم در وصف ساخته خود باشد.
طالبی درخصوص یتیم خانۀ ایران میگوید: «شما با یک فیلم سینمایی قصه گوی کلاسیک طرف هستید. فرق فیلم من با فیلمهای دیگر این است که فیلم مردم است. اصلا درون کاخ نیست. فیلم به دوره ای میپردازد که تاکنون بدان پرداخته نشده است و برای آن مطالعه بسیاری شده است».
البته یتیم خانۀ ایران دارای نواقص متعددی است و البته که این فیلم نتوانسته و نخواهد هم توانست بودجۀ کلان خود را در فروش گیشه ای بازگرداند – که این موضوع واقعاَ یکی از نکات منفی است که پیرامون این فیلم وجود دارد- با این حال داعیۀ مردمی بودن این فیلم ورای همه سوابق و گرایشات ابوالقاسم طالبی ادعای گزافی نیست چنانکه اگر ما این حق را داشته باشیم که از منظر سیاسی به شخص طالبی بنگریم –کما اینکه داریم- هرگز نمیتوانیم به عنوان یک ایرانی، مردمی بودن فیلمی که مظلومیت ملت ایران را در یکی از وحشیانه ترین کشتارهای بشریت نشان می دهد، منکر شد.