در گزارش زیر از انسانها گرفته تا کارهای جالب و غریزی حیوانات و همچنین تمام این کره خاکی، دانستنیهای مفید و جالبی را مرور میکنیم.
به گزارش کناره ، در این بخش حقایق جالب و باورنکردنی از دنیای اطرافمان را جمع آوری کرده ایم کـه ممکن اسـت از شنیدن آنها متعجب شوید. مـا در جهان هستی بـه اندازه یک سر سوزن هم نیستیم، اما همین وجود ناچیز گستردگیهایی دارد کـه مـا خیلی از آنها را هنوز کشف نکرده ایم. از انسانها گرفته تا کارهای جالب و غریزی حیوانات و همچنین تمام این کره خاکی، دانستنیهای مفید و جالبی را در ادامه مرور میکنیم.
کروکودیلها بسیار باهوشتر ازآن هستند کـه تصور میکنید؛ انها برای اینکـه بتوانند بـه عمق آب بروند، سنگ قورت میدهند.
بوتان، یکی از عجیبترین کشور هـای دنیاست بـه گونهای کـه هنوز کسی نمیداند جمعیت واقعی آن چـه میزان اسـت. آخرین سرشماری صورت پذیرفته در بوتان بـه سال ۱۹۷۵ میلادی باز میگردد.
خرسهای قطبی بزرگسال فقط پوست و چربی شکار خودرا میخوردند و گوشت آنرا برای تولههای خود یا دیگر حیوانات گرسنه میگذارند.
برخی از اسکیموهای بـه منظور پیشگیری از یخ زدن مواد غذایی خود، انها را درون یخچال قرار میدهند، زیرا دمای مکانی کـه در آن ساکن هستند بسیار سردتر از فضای داخلی یخچال اسـت.
در مجموع اقیانوسهای دنیا، حدود ۲۰۰ مرتبه طلای بیشتر از آن چـه انسان تا کنون کشف کرده وجوددارد.
ویلیام شکسپیر نام خودرا در چندین حالت مختلف بیان میکرد.
مربیهای شیر برای آموزش وی از چهارپایه یا صندلی استفاده میکنند، زیرا پادشاه جنگل در آن واحد فقط میتواند روی یک سوژه تمرکز کند و با دیدن چهارپایه گیج میشود.
پیش از اختراع پاک کن، بشر برای پاک کردن جوهر و مداد از پودر سوخاری و نان بیات شده استفاده میکرد.
مغز در خواب بیشتر از زمانی کـه تلویزیون تماشا میکنید، فعال اسـت.
سوسک هرکول فقط ۱۰۰ گرم وزن دارد، اما قادر اسـت اشیا را تا حداکثر ۸ کیلو گرم بلند کند. بهمین خاطر، لقب قویترین موجود زنده دنیا لقب گرفته اسـت.
یک افسانه ژاپنی وجوددارد کـه میگوید اگر چتر را برای مدت طولانی دریک محل رها کنید، بـه یک غول یک چشم و یک پا موسوم بـه «Kasa – obake» تبدیل میشود.
اولین رستوران سلف سرویس جهان در نیویورک راه اندازی شده بودو فقط آقایان حق ورود داشتند. آنها باید ایستاده غذای خودرا میل میکردند.
قرصهای ضدبارداری برای گوریلها هم کاربرد دارند.
مرغ مگس توانائی راه رفتن ندارد.
در کشور فرانسه، فروش عروسکهایی کـه صورتهای انسانی نداشته باشند ممنوع اسـت.
مجموع ارقام ضلعهای رو بـه روی تاس ها، ۷ میشود.
کانادا یک واژه سرخپوستی بـه مفهوم – روستای بزرگ – اسـت.
نپال تنها کشور دنیاست کـه پرچم آن مربع یا مستطیلی نیست.
وقتی کسی یک لیوان نوشیدنی گرم در دست میگیرد، محیط اطراف «گرم تر» بنظر میرسد.
«shoefiti» یا گرافیتی کفش بـه پدیدهای گفته میشود کـه کفشها با بندهای گره خورده از سیمهای تلفن یا برق آویخته میشوند. برای این واژه چند دلیل متفاوت مطرح شده:
دانش آموزان پس از پایان تحصیلات بـه منظور نمایش خوشحالی خود اینکار را انجام میدهند. ورزشکاران در واکنش بـه برد یا باخت خود در مسابقه این حرکت را اجرا میکنند. این یک نشانه برای نمایش محلی اسـت کـه در آن جا مواد مخدر بـه فروش میرسد. رنگ کفش هم نشان دهنده نوع مخدر اسـت. اینکار توسط گروههای خلاف کار اجرا میشود تا قلمرو خودرا مشخص کنند.
در ادامه معرفی تعدادی از عجیبترین آدمهای طول تاریخ
با مطالعه تاریخ پی میبریم، برخی از چهرههای سرشناس دنیا، بیشتر شهرتشان را مدیون جنبههای منفی خود هستند تا جنبههای مثبت. احتمالاً با آگاهی از سرگذشت این افراد، دیگر از عادی بودن خود چندان ناراضی نخواهید بود.
مردی که ۷ سال با یک جسد زندگی کرد
در اوایل دهه ۱۹۳۰ میلادی، یک باکتری شناس بنام «کارل تانزلر»، بـه یک بیمار مسلول آمریکایی-کوبایی بنام «اِلنا میلاگرو دی هویوس» «مشهور بـه «هلن»» دل باخت. دو سال پس از آشنایی، هویوس بر اثر بیماری خود درگذشت، اما تانزلر تصمیم بـه نگهداری از پیکر گرفت و هفت سال تمام درکنار او زندگی کرد. برای پیشگیری از فروپاشی پیکر، تانزلر با کمک سیم و میلههای جالباسی استخوانها رابه هم پیوند داد.
در مرحله بعد، برای حفظ ظاهر چشم ها، آنها را از کاسه در آورد و از چشمهای مصنوعی بـه جایشان استفاده کرد. برای پوست نیز او تدبیری عجیب اندیشید. ابتدا پارچه ابریشمی رابه ترکیب موم و گچ آغشته ساخت و سپس آن رابا پوست در حال اضمحلال زن جای گزین کرد. اما این تمام ماجرا نبود. تانزلر درون بدن هلن رابا تکههای پارچه انباشته ساخت تا شَمای ظاهری بدنش حفظ شود.
دست آخر، موهای هلن را نیز تراشید و از آنها یک کلاه گیس درست کرد؛ سپس کلاه گیس را بر سر زن بیچاره گذاشت تا هم شکل و حالت موها حفظ شود و هم تارهای مو دچار ریزش نشوند. درسال ۱۹۴۰، بالاخره نقشه مخوف تانزلر برای زندگی با یک پیکر لو رفت و او توسط مجریان قانون دستگیر شد. بـه رغم اینکـه او برای حضور در جلسه محاکمه از سلامت عقلانی کامل برخوردار بود، مشمول قانون مرور زمان شد و چند وقت بعد آزاد گردید.
زنی استرالیایی که به خاطر پختن و خوردن همسر خود به حبس ابد محکوم شد
در فوریه سال ۲۰۰۰، «جان پریک» بدلیل مشکلات زناشویی بـه دادگاه مراجعه نمود و از همسر خود «کاترین نایت» شکایت کرد. دادگاه پس از بررسی شکایت، خانم نایت را محکوم نمود و حق رابه شوهر او داد. نایت کـه از این پیشامد بسیار خشمگین بود، در مراجعت بـه خانه، همسر خودرا با ۳۷ ضربه چاقو بـه قتل رساند.
اما قتل هم زن یاغی را آرام نکرد. او متعاقباً شوهر خودرا پوست کَند، سر و بخشهایی ازبدن وی را درون یک دیگ ریخت و آنها رابه همراه مقداری سبزیجات پخت. سپس در کمال خونسردی، غذای آماده شده را در بشقاب ریخت و شروع بـه خوردن آن نمود!
جوانی عجیب که در سن ۱۷ سالگی در حیاط خانه خود به ساخت رآکتور هستهای مبادرت کرد
«دیوید هان» جوانی بـه شدت شیفته علم «بـه خصوص شیمی» بود. او برای انجام تحقیق بر روی فواید انرژی هسته ای، موفق بـه کسب عنوان افتخار از انجمن «پیشاهنگان ایالات امریکا» شد. اما این افتخارآفرینی هرگز برای هان اقناع کننده نبود. او بـه افقهایی فراتر میاندیشید. بالاخره، هان تصمیم بـه انجام یک کار بزرگ و عجیب گرفت: ساخت رآکتور هستهای در حیاط خانه.
او مواد رادیو اکتیو مورد نیاز را از لوازم عادی منزل استخراج نمود و آنها را برای پیش بردن هدف خود بکار گرفت. رآکتور هان هیچ گاه بـه مرحله تکمیل نهایی نرسید، اما از آنجایی کـه دستگاه مذکور تشعشعاتی ۱۰۰۰ بار فراتر از تشعشعات یک رآکتور عادی ساطع میکرد، «سازمان حفاظت از محیط زیست ایالات امریکا»، «اف بی آی» و «کمیسیون کنترل هسته ای» هم زمان وارد عمل شدند تا جلوی یک فاجعه بزرگ را بگیرند.
در نهایت، هان بخاطر اقدامات و فشارهای نهادهای مذکور از تکمیل پروژه خود بازماند. جوان آمریکایی کـه از رسیدن بـه هدف والای خود بازمانده بود، رفته رفته دچار افسردگی شد و سرانجام در سن ۳۹ سالگی بخاطر مسمومیت ناشی از الکل درگذشت.
مردی که حدود ۱۸ سال در فرودگاه زندگی کرد
«مهران کریمی ناصری» یک پناهنده ایرانی بود کـه بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۶، دریک فرودگاه در کشور فرانسه زندگی میکرد. مهران درسال ۱۹۷۷ از ایران تبعید شد و سپس، مدتی بعنوان پناهنده در بلژیک مقیم گشت. چند صباح بعد، مهران تصمیم گرفت از مسیر فرانسه عازم لندن شود، اما در میان راه، گذرنامه و مدارک خودرا گم کرد. هواپیمای او در لندن بـه زمین نشست، ولی بلافاصله، پس از آگاهی مسئولین از فقدان مدارک، وی بـه فرانسه دیپورت شد.
از آنجایی کـه مهران هیچ وطنی برای مراجعه نداشت و از مدارک لازم برای سفر یا خروج از فرودگاه نیز برخوردار نبود، وادار شد در ترمینالِ ۱ فرودگاه «شارل دو گل» مقیم گردد. مهران ۱۸ سال تمام در فرودگاه زندگی کرد تا اینکـه بالاخره بخاطر ابتلا بـه بیماری، اجازه خروج وی از فرودگاه و انتقال بـه بیمارستان صادر شد.
مردی با نام مستعار هوبرت بلِین که اسم واقعی او متشکل از ۶۶۶ حرف بود
هوبرت در کشور آلمان متولد شد، ولی بخش عمدهای از زندگی خودرا در فیلادلفیای کشور آمریکا گذراند. شهرت او بخاطر نام خانوادگی حیرت انگیز و طولانی اش بود. نام واقعی این مرد از ۲۲ اسم و ۶۶۶ حرف تشکیل میشد. بـه گفته هوبرت، این نام خانوادگی عجیبوغریب، در قرن نوزدهم، توسط پدر جد او انتخاب شده بود. در آن هنگام، آلمانیهای یهودی وادار بـه انتخاب نام دوم برای خود بودند.
پدر جد هوبرت نیز کـه یهودی بود نامی شگفت انگیز و تاریخی را برای خود برگزید. در این جا قصد داریم نام کامل آقای هوبرت رابه شـما معرفی کنیم. امیدواریم تصور نکنید دست مـا اشتباهی بر روی کیبورد رفته اسـت و چرت و پرت تایپ کرده ایم. نام کامل عبارت بوده اسـت از:
Adolph Blaine Charles David Earl Frederick Gerald Hubert Irvin John Kenneth Lloyd Martin Nero Oliver Paul Quincy Randolph Sherman Thomas Uncas Victor William Xerxes Yancy Zeus Wolfeschlegelsteinhausenbergerdorffwelchevoralternwarengewissenhaftschaferswessenschafewarenwohlgepflegeundsorgfaltigkeitbeschutzenvorangreifendurchihrraubgierigfeindewelchevoralternzwolfhunderttausendjahresvorandieerscheinenvonderersteerdemenschderraumschiffgenachtmittungsteinundsiebeniridiumelektrischmotorsgebrauchlichtalsseinursprungvonkraftgestartseinlangefahrthinzwischensternartigraumaufdersuchennachbarschaftdersternwelchegehabtbewohnbarplanetenkreisedrehensichundwohinderneuerassevonverstandigmenschlichkeitkonntefortpflanzenundsicherfreuenanlebenslanglichfreudeundruhemitnichteinfurchtvorangreifenvorandererintelligentgeschopfsvonhinzwischensternartigraum, Senior
زنی که شوخی شوخی صاحب عنوان نخستین شهردار زن در آمریکا شد
اولین زنی کـه در تاریخ ایالات متحده بعنوان شهردار انتخاب شد، زنی بنام «سوزانا اِم. سالتِر» بود. درسال ۱۸۸۷، در شهر کوچک آرگونیا واقع در ایالت کانزاس، برخی از مردان تصمیم گرفتند بـه صورت شوخی نام خانم سالتر را در لیست کاندیداهای انتخاب شهردار جای دهند.
آنها قصد داشتند با این اقدام بـه همگان ثابت کنند زنان برای حضور در عرصه سیاست هیچ اقبال و شایستگی ندارند و بهتر اسـت هرگز بـه این حوزه وارد نشوند؛ اما اوضاع، بر خلاف میل آنها، جور دیگر پیش رفت. خانم سالتر پس از آگاهی از اقدام شوخی آمیز مردان، ابتدا حیرت زده شد، اما کمی بعد پذیرفت بـه یک شرط وارد رقابت انتخاباتی شود:
درصورت پیروزی در انتخابات، اختیارات شهردار و دفتر اقامتش، تمام و کمال بـه او واگذار شود. جالب اسـت کـه شرط پذیرفته شد، انتخابات برگزار گشت، ودر نهایت، نام خانم سالتر بعنوان پیروزِ رقابت از صندوق خارج شد. بدین ترتیب، اولین شهردار زن در کشور آمریکا، شوخی شوخی منصوب شد.
نخستین مردی که در حین سفر فضایی جان باخت
«ولادیمیر کوماروف» خلبانی اهل شوروی بود کـه برای اولین سفر فضایی بشر و هدایت «سایوز ۱» برگزیده شد. در حین طراحی و ساخت سایوز ۱، کوماروف و برخی دیگر از مهندسان، انتقاداتی جدی بـه روند اجرای پروژه و مسائل ایمنی آن وارد نمودند، اما از آنجایی کـه حکومت شوروی قصد داشت تحت هر شرایط، در سال روز تولد «لنین»، اولین فضاپیمای حامل انسان رابه فضا اعزام کند، انتقادات مذکور نادیده گرفته شد.
در پی مخالفتهای کوماروف، سازمان هوافضای شوروی، «یوری گاگارین» را بعنوان جای گزین احتمالی برای هدایت سایوز ۱ برگزید تا درصورت انصراف خلبان اصلی مشکل خاصی پیش نیاید. کوماروف بـه رغم آگاهی از ایرادات فنی، از آنجایی کـه هیچ تمایل نداشت جانِ دوست صمیمی اش «گاگارین» بـه خطر افتد، خود عهده دار مأموریت پرواز شد.
در نهایت، سایوز ۱ از زمین بلند شد و بـه فضا رفت، ولی پس از ورود بـه جو زمین، دچار نقص فنی شد و منهدم گشت. جالب اسـت بدانید، کوماروف در وصیت نامه خود خواسته بود، مراسم تشییع جنازه اش با «تابوت در باز» انجام شود تا سردمداران شوروی با چشمان خود حاصل اقدام نسنجیده شان را ببینند.
دوقلوهایی که فقط با همدیگر حرف میزدند
«جون» و «جنیفر گیبونز» دوقلوهایی اهل کشور باربادوس بودند کـه در سن کودکی بـه ولز مهاجرت نموده بودند. از آنجایی کـه این دو کودک، تنها افراد سیاه پوست در مدرسه بودند، دانش آموزان دیگر آنها را مورد رنجش و اذیت قرار میدادند. تداوم این وضع، دوقلوها را درگیر یک بیماری روحی-عاطفی حاد کرد. رفته رفته، جون و جنیفر از افراد جامعه بُریدند و دیگر با کسی حرف نزدند.
آنها برای خود یک زبان مـن در آوردی ساختند کـه فقط خودشان ازآن سر در میآوردند. با حادتر شدن مشکلات روانی، دوقلوها بـه بزهکاری گرایش پیدا کردند و دست آخر، بـه یک تیمارستان کـه از تدابیر شدید امنیتی بهره میبرد، منتقل شدند. در تیمارستان، دو دختر باهم تفاهم کردند، درصورت مرگ یکی از آنها، دیگری میتواند صحبت کردن با سایرین را از سر بگیرد و زندگی عادی پیشه کند.
سرانجام، جنیفر درسال ۱۹۹۳، در سن ۲۹ سالگی درگذشت. جون مدتی پس از مرگ خواهر خود بـه زبان آمد و گفت: «بالاخره آزاد شدم. جنیفر جان خودرا فدای زندگی مـن کرد». ناگفته نماند کـه جون پس از مرگ خواهرش یک زندگی آرام در پیش گرفت و مابقی عمر خودرا درکنار والدین، دربخش غربی ولز سپری کرد.
مردی که با تقلب، برنده یک میلیون پوند در مسابقه معروف شد
درسال ۲۰۰۱، «چارلز اینگرام»، در جریان مسابقه مشهور «چـه کسی میـــخواهد میلونر شود؟»، با کمکهای غیرقانونی همسرش «دایانا» و یکی از شرکت کنندگان مسابقه بنام «تِکوِن ویتاک»، برنده یک میلیون پوند شد «معادل ۱/۲۹ میلیون دلار». اما شیوه تقلب رسانی چـه بود؟ سرفه.
هنگام مطرح شدن سوال، اینگرام گزینهها رابا صدای بلند میخواند؛ هنگامیکه بـه گزینه صحیح میرسید، ویتاک با سرفه خود علامت میداد پاسخ همین اسـت. در نهایت، پس از لو رفتن ماجرا، هم خانم و آقای اینگرام و هم آقای ویتاک بـه مجازات زندان محکوم شدند. بـه علاوه، خانواده اینگرام ملزم بـه پرداخت ۱۱۵ هزار پوند جریمه «معادل ۱۴۹ هزار دلار» و هزینههای مربوط بـه رسیدگی حقوقی گردید.
انتهای پیام/