بانگاهی به تاریخ نیم قرن اخیر ایران متوجه خواهیم شد که ازنظرتوالی زمانی تقریبآ درهریکدهه بایک زلزله ویرانگر روبروبوده ایم .


 به گزارش کناره ، با تحلیلی بر زلزله های اخیر کشور چون زلزله های: بویین زهرا- قزوین - طبس-خراسان -  رودبار - گیلان -  بم - کرمان- اهر و وردقان - آذربایجان-  وفاجعه اخیر زلزله ویرانگر غرب کشور- کرمانشاه، گویای آن است که هیچ کجای ایران ،غرب،شرق،شمال وجنوب آن ازبلای زلزله درامان نبوده است !
   باوجود چنین پیشینه ای توسل به واژه غافلگیری ، پذیرفتنی نیست . ازاین گذشته تخریب بناهایی چونان بیمارستانها، ومدارس که میبایست در چنین ایامی مامن وپناهگاه مردمان آسیب دیده ازآن بلای طبیعی باشند ، فاجعه آفرین ودردآور است ونشاندهنده بی تد بیری مسئولین امردراین زمینه ها است !
   مورددیگری که درزلزله اخیر خودرا به نمایش گذاشت بی اعتمادی بسیاری به تکیه به ارگانهای مسئول پسا زلزله بود.  هجوم خیل افراد وشخصیتهای فرهنگی ،ورزشی و سازمانهای مردم نهاد برای رساندن کمکهای مردمی بادستان خود ودورزدن سازمانهای مسئول، به مناطق زلزله بود.
    این امر گویای فاصله گرفتن آنان ازاین نهادهای ملی است . امری که نمی تواند یک شبه اتفاق افتاده باشد. هرچند تخریب ساختمانهای مسکن مهر ، بیمارستانها ومدارس دولتی ساز وعدم اعتما به اطلاع رسانی رسانه ملی ، وپیشی گرفتن رسانه های مجازی وحرف وحدیث های حیف ومیل شدن اقلام کمک رسانی مردمی درموارد پیشین و...  اعتماد به مدیریت بحران را ضعیف نمود
و واژه بحران در مدیریت ، رابرصدرنشاند و تداخلی درکارکمک رسانی ایجاد نمود که در مجموع نتیجه آن برضرر مردمان آسیب دیده مناطق ویران شده خواهد بود! !
     تجربه کشورهای زلزله خیز نشان داده است که توان علمی بشر قادر به ساخت بناهایی است که درمقابل چنین زلزله هایی مقاومت داشته وازتلفات نیروی انسانی پیش گیری نماید .
علوم طبیعی کنونی هنوزنتوانسته ازوقوع زمانی زلزله آگاهی داشته باشد. منتظر خبری ازعالم ملکوت هم نباید بود. بلایای طبیعی ازجمله: زلزله ،طوفان، سیل وصاعقه  همواره وجودداشته وخواهد داشت. دوران جهل وخرافات وتسلیم دربرابرآنهاگذشته ووقوع آنهارا بلایای طبیعی ازسوی خداوند برای تنبیه بشر . . . دانستن نیز سپری شده است. به تجربه کشور های درگیردراین حوادث رجوع کنیم و پشت واژه های خشم طبیعت ، قهر خداوندی و. . . پنهان نشویم وبیش از این با جان ومال مردمان بازی نکنیم !!

یادداشتی از علی اکبر صیدآبادی

انتهای پیام/