مقام معظم رهبری(مدّ ظلّه العالی): تدبیر و قدرت فرماندهی او در طول جنگ هشت ساله کارهای بزرگی انجام داده و او بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. آرزوی جان باختن در راه خدا در دل او شعله میکشید و او با این شوق و تمنا در کارهای بزرگ پیشقدم میگشت. اکنون او به آرزوی خود رسیده و خدا را در حین انجام دادن خدمت ملاقات کرده است.
به گزارش کناره ، با نگاه به تصویرش، گویی سالهاست که او را میشناسی. چهرهای مهربان و با صلابت.
مؤسس تیپ 8 نجف اشرف و لشکر 14 امام حسین(علیه السلام) بود. شهید حاج احمد کاظمی را میگویم. همان دلاور مردی که سالها در جبهه های دفاع مقدس جنگید و همواره پیروز میدان نبرد بود.
بیشک احمد کاظمی را باید یکی از برجستهترین و مقتدرترین فرماندهان دوران دفاع مقدس دانست، که از آغاز جوانی تمام وجود خود را وقف حضور در جبهه های مختلف نبرد در جنگ تحمیلی نمود. او در اکثر عملیاتهای مهم برای بیرون راندن دشمن از خاک کشور عزیز حضوری فعال و تأثیرگذار داشت. هیچ عملیاتی نیست، که نام او را در حماسه های بینظیر خود ثبت نکرده باشد.
فرمانده سرافراز نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی در سال 1337 در شهرستان نجف آباد در خانوادهای مؤمن و عاشق اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) دیده به جهان گشود.
18 ساله بود که پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی همراه مبارزین در جبهه های جنوب لبنان حضور پیدا کرد و مبارزه عملی با استکبار و اشغالگران را آغاز نمود.
مجاهدت خود را در جهاد با یاغیان غائله کردستان ادامه داد و تا دفع فتنه و شرارت دشمن در کردستان ماند. با شروع جنگ تحمیلی در جبهه های آبادان حضور یافت و به مبارزه با دشمن متجاوز پرداخت. از ابتدا فرماندهی یکی از جبهه های آبادان بر عهدهی او گذاشته شد. در عملیات شکست حصرآبادان و در یکی از محورهای عملیات مسؤولیت مهمی بر عهده داشت. او یکی از تاکتیکیترین فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که طراحان عملیاتهای مختلف با اتکا به هوش و توان اجرایی او بهترین نقشه ها را برای نبرد با دشمن آماده میساختند.
شهید کاظمی دستهی 50 نفرهای را از همان روزهای اول جنگ در قالب تیپ 8 نجف اشرف سازماندهی کرد. با سلاحهای به غنیمت گرفته شده از عراقیها، لشکر زرهی مجهز به صدها تانک و نفربر و توپخانه و ماشین آلات را سامان داد؛ به گونهای که یگان پر قدرت او مانوری در برابر دشمن به حساب میآمد.
بنبستهای عملیاتی به همّت او و هم رزم عزیزش سردار شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر 14 امام حسین(علیه السلام) شکسته میشد. مرحله سوم عملیات بیت المقدس کلید فتح خرمشهر بود و شهیدان کاظمی و خرازی با رفتن به سوی دژ عراق راه پیروزی را برای رزمندگان اسلام گشودند و در نتیجه مسیر فتح خرمشهر هموار گردید. در عملیات فتح المبین در غرب شهر شوش، نیروهای تحت فرمان او از جنوب منطقه عملیاتی در تنگه رقابیه به همراه نیروهای شهید حاج حسین خرازی که از شمال منطقه عملیاتی به سوی دشت عباس و عین خوش سرازیر شدند، فتح بزرگ رزمندگان اسلام را رقم زدند.
این سردار دلاور همانند سایر فرماندهان دفاع مقدس، اسوه و الگوی جهاد در خطوط مقدم بود و در این راه چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت. بدن زخمی این سردار دلاور حکایت مقاومت ایثارگرانهی او بود. او یادگار صادق و راستین سرداران شهید باکری، رزم آرا، زین الدین، همّت، بقایی، باقری و ... و به راستی ذرهای از شمیم دلنشین آن سرداران شهید بود و آرزوی شهادت، جزیی از آمال و ادعیهی او.
یکی از ویژگیهای تاکتیکی او اجتناب از تکِ جبهه ای و اقدام برای دور زدن دشمن و انجام تک احاطهای بود. او در محاصره دشمن تجربهای مثال زدنی داشت. در عملیات رمضان تنها فرماندهی بود که در شرق بصره تا نهر کتیبان جلو رفت و قلب دشمن را شکافت و همچنان به پیش میرفت و باکی از دشمن نداشت. در عملیات والفجر 8 که دشمن وسیع و گسترده سلاحهای شیمیایی را به کار گرفت تا رزمندگان اسلام را از شبه جزیره فاو بیرون براند، او و دیگر فرماندهان برجسته سپاه اسلام در خط مقدم جبهه ـ در کنار دریاچه نمک ـ حاضر شدند و خط آتش و خون را تثبیت کردند و تلخی شکست جبران ناپذیر را بر کام دشمن ریختند.
شهید کاظمی تنها در دوران دفاع مقدس به ایفای نقش نپرداخت، بلکه پس از پایان جنگ تحمیلی به عنوان فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا(علیه السلام) در تأمین امنیت منطقه شمال غرب جانفشانی کرد. او میدانست که ریشه نا امنیها و مشکلات امنیتی در منطقه کردستان و آذربایجان غربی، وجود گروه های مسلحی است که پایگاه اصلیشان در عراق است و از حمایت بیدریغ صدام برخوردارند.
با کسب خبرهای دقیق و به هنگام از دشمن، و با شجاعت فراوان به گروه های مسلح ضد انقلاب در داخل خاک عراق حمله کرد و آنها را به گونهای تعقیب نمود که وادار به تسلیم شدند. دوران حضور او در قرارگاه حمزه سیدالشهدا(علیه السلام) این منطقه جزﺀ; امنترین مناطق کشور شد. مقام معظم رهبری(مدّ ظلّه العالی) که به هنگام مسؤولیت شهید کاظمی در استان آذربایجان غربی و کردستان در این مناطق حضور پیدا کردند؛ از برقراری امنیت منطقه به دست توانای سردار رشید اسلام کاظمی تقدیر به عمل آوردند.
از سال 1379 فرماندهی نیروی هوایی سپاه با حکم رهبر معظم انقلاب به این شهید بزرگوار واگذار شد که این بخش از نیروهای نظامی کشور در مدت 5 سال از نظر سازمان، ساختار، ساماندهی و سازمان موشکی ارتقا یافت و هم اکنون به جایی رسیده است که دشمنان جمهوری اسلامی ایران در حیرت و شگفت ماندهاند. در تاریخ 29/5/1384 با حکم فرماندهی کل قوا مقام معظم رهبری(مدّ ظلّه العالی) به فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد. در این حکم، فرمانده کل قوا از سردار کاظمی به عنوان سرداری شجاع و کارآمد و با سوابق روشن به ویژه در دوران دفاع مقدس یاد فرمود.
شهید کاظمی از ماندگارترین چهره های پرورش یافته در مکتب دفاعی حضرت امام خمینی(قدّس سرّه) است. او توانست از بستر و فضایی که امام(قدّس سرّه) برای رشد و کمال الهی فراهم ساخته بود، بهره ببرد و جزﺀ; عناصر اصلی قدرت معنوی و مادی ملت ایران گردد.
تقدیر چنان بود که او در روز 19 دی ماه؛ روز آغاز عملیات کربلای 5 که همراه شهید حاج حسین خرازی محور مقاومت یگانهای سپاه در کنار کانال ماهی بود، در سانحه ي هوايي به دیدار معبود بشتابد و نشان لیاقت خدمت به اسلام را دریافت کند.
او به حق در این چند سال منتظر بود تا روز موعود فرا برسد. استقامت او در مسیر الهی مصداق آیهی شریفهی: مِّنَ المـُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا مَا عاهَدُواللهَ عَلَیْهِ فَمِنهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیل([2]) است.
خاطره حاج قاسم سلیمانی از دریا دل عاشق شهید "احمدکاظمی"
قاب تصویر زیر سه تن از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب که سالها در جبهه و جنگ برای دفاع از نظام اسلامی جنگیدند را نشان میدهد. از سمت راست تصویر سردار شهید"نورعلی شوشتری"، سردار سرلشکر "قاسم سلیمانی"و سردار "شهید احمد کاظمی" می بینید.
فرماندهی لشگر ۵ قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت هایشهید شوشتری است.
پس از وقوع عملیات مرصاد شهید شوشتری به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا جایی که در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری می فرمایند: "در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد."
"شهید شوشتری" صبح یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۸ در همایش وحدت اقوام و مذاهب سیستان و بلوچستان که با شرکت عشایر بلوچ در منطقهٔ پیشین جریان داشت در انفجاری انتحاری به همراه برخی از فرماندهان سپاه و عشایر بلوچستان به شهادت رسید.
فرماندهی لشکر ۸ نجف و فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین (ع)، فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا و قرارگاه رمضان و فرماندهی نیروی هوایی سپاه بخشی از مسئولیت های شهید "احمد کاظمی" است.
"حاج قاسم سلیمانی" میگوید: کسی هر وقت یک عزیزی را از دست می دهد، یکسال، دوسال یا چهل روز به یادش هست، ازش اسم می برد، کمتر اتفاق می افتد یک مدت طولانی آدم درگیر کسی بشود که از دست می دهد، ۱۹ سال احمد(شهیداحمدکاظمی)، حسین حسین میکرد به یاد شهید خرازی. هیچ جلسهای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت که او یاد باکری و خرازی و همت و این شهدا را نکند.
هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند وپیوسته این ذکر: «یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان احمد بود و بعد گریه می کرد.
عجیب بود هر کس به دلایلی در غم احمد ناراحت است، یک کسی می گوید: «حیف شد این شخصیت با این جایگاه، با این تأثیرش، از بین ما رفت»، یک کسی وابستگی دوستی، فامیلی و غیره داشت، به هر صورت غم احمد همه را غمگین کرد و از دست دادن احمد همه را ناراحت کرد، اما آن چیزی که بچه های جبهه با احمد دلخوش بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود که، احمد تداعی رفتارهای جنگ بود، تداعی خلوص، صفا، پاکی، صداقت بود.
وقت سخن با احمد ناخودآگاه آدم را به یاد خرازی می انداخت، به یاد همت می انداخت، حیای احمد آدم را به یاد آن انسان پر از حیای جنگ می انداخت، لذا امروز که احمد را از دست دادیم انگار یک یادگار از همه یادگاران جنگ را از دست داده ایم، آن کسی که از همه ارزشهای جنگ نشانه ای در خود داشت از دست داده ایم، به همین دلیل هم پیوسته خودش را محاسبه می کرد، پیوسته خودش را سرزنش می کرد، پیوسته بی قرار بود، در مسئولیت با لبخند و گل استقبال شد و هر کجا از مسئولیت خارج شد (در سنگری به سنگری) با اشک بدرقه شد، لشکر ۸ نجف را ترک کرد و مردم کردنشین کردستان را از انزوا خارج ساخت، پس از آن به نیروی هوایی رفت، وقتیکه می خواست خارج شود، شما دیدید تکه هایی از این فیلم را با اشک و غم دوستانش بدرقه شد، آمد نیروی زمینی، یک امید بزرگی برای سپاه در نیروی زمینی ایجاد کرد، هیچ کس نیست قضاوت کند که هر یک از این مقامها احمد را بالا برد، به احمد افتخار داد، بالعکس بود، فرماندهی لشکر نجف اشرف به احمد چیزی نیفزود که حال که او بنیانگذار لشکر نجف اشرف بود، بلکه لشکر نجف اشرف به این دلیل پر افتخار بود که احمد فرمانده اش بود، فرمانده نیروی هوایی شدن او به نیروی هوایی افتخار داد، نه نیروی هوایی به احمد افتخار ، فرمانده نیروی زمینی شدن، مقام کمی نیست، بلکه در بین نیروهای مسلح در سپاه پاسداران بالاترین پست، فرمانده نیروی زمینی است و ارشد همه فرماندهان سپاه بعد از فرمانده کل سپاه است.
اما احمد به نیروی زمینی مقام داد نه نیروی زمینی به احمد. لذا در هر کجا قرار می گرفت او تأثیرات معنوی اش، تأثیرات رفتاری واخلاقی اش بی نظیر بود، ما در تاریخ انسانها کمتر داریم آدم به این خوبی جامع باشد، آدمهای جامع نادرند، اینطوری نیست که ما فکر می کنیم جامعه ما پر از احمد است و کسانی جای این خلأ ها را پر می کنند، نه اینطور نیست، امکان ندارد که این خلأها به سادگی پرشود، طول می کشد در جامعه بشری کسانی مثل احمد متولد شوند. سیصد سال، پانصد سال طول کشید که یک فردی مثل امام خمینی(ره) در جامعه ظهور کرد، به سادگی نمی تواند مثل امام خمینی(ره) متولد شود.
منبع گلستان ما.