جعفر عرب نژاد مداح اهل بیت (ع) از حال و هوای مداحی در جبهه‌ها و وضعیت فعلی هیئات سخن گفت.

به گزارش کناره، در ایامی که گوشه وکنار شهر در عزای سیدالشهدا (ع) مشکی پوش شده است، نوا‌هایی جانسوز هم به گوش می‌رسد که حزن محرم را بر جان و دل شیعیان می‌نشاند.
در همین ایام با جعفر عرب نژاد، مداح اهل بیت و جانباز هشت سال دفاع مقدس به گفتگو پرداختیم که متن آن را در زیر می‌خوانید:
14 ساله بودم که شناسنامه ام را دستکاری کردم تا بتوانم به جبهه بروم. عاشق هیات و امام حسین (ع) بودم و این علاقه هم به دلیل وجود مادرم که سادات طباطبایی است و پدری که از زمان تولدم او را در خدمت مسجد و هیات دیده ام در من به وجود آمده بود. پدرم در مسجد دارالشهدای تهران در منطقه ۱۷ که ۴۰۰۰ هزار شهید دارد، میان دار یا به قول آذری‌ها دسته باشی بود. او مرا از سن ۵ سالگی  با فضای مسجد و قرآن آشنا کرد. استادی داشتیم که از او قرآن یاد می‌گرفتیم و کم کم با مسجد و فضای عزاداری مانوس شدیم.
از دوران نوجوانی با بسیج همراه شدم و در نهایت در سال ۶۶ به جبهه رفتم. آن زمان پدرم و برادر بزرگترم هم جبهه بودند. من هم که با حضور در برنامه‌های بسیج روح و روانم با روح حضرت امام راحل و نفس گیرای ایشان گره خورده بود براساس تکلیف به باختران رفتم. در عقبه لشکر ۲۷ که شهرک آناهیتا نام داشت ما را تقسیم کردند و در نهایت به گردان حبیب بن مظاهر ملحق شدیم.
 زیارت عاشورا و.. میخواندم. حال و هوای جبهه در ماه محرم یا ایام فاطمیه به یادماندنی و بی نظیر بود، آنجا دسته راه می‌انداختیم. من میاندار هیات بودم و در ادامه راه براساس علاقه ذاکر هم شدم. لازم است الان به دنبال مداح‌هایی که در جبهه با شهدا مانوس بودند بگردیم، زیرا گمان می‌کنم کمی از آن‌ها غافل شده ایم.
دوم مرداد شصت و هفت بود، منافقین از سمت اسلام آباد غرب هجوم آورده بودند و لشکر عراق هم از سمت جنوب می‌آمد. گردان حبیب بن مظاهر و چند گردان دیگر وظیفه داشتند که جلوی حمله دشمن را بگیرند. از آنجایی که این عملیات در آستانه عید غدیر اتفاق افتاد آن را عملیات غدیر نامیدند. ما دیگر آب بدنمان رفته بود، لباس هایمان خشک و مانند چوب شده بود به طوری که وقتی به لباس دست می‌زدیم صدا میداد. سرم خوراکی به ما میداند که آب بدنمان را تامین کند. دوستی داشتیم که نامش مسعود عالی فکر بود، دیدم حالش خوب نیست، علت را پرسیدم گفت خوش به حال کسی که فردا شهید می‌شود. گفتم مگر فردا چه روزیست؟ گفت فردا روز عرفه است. در آن روز جان دادن دوستم را دیدم، خودم هم شیمیایی شدم و موج مرا گرفت.

آن زمان حال و هوا عشق بازی بود، کسی دنبال مسائل دنیایی نبود. همه با حال خاص و با تقوایشان حرف می‌زدند. در صورتی که امروزه این تقوا کمرنگ شده است. ملاک اول دستگاه امام حسین (ع) فقط تقواست. اگر خادم ارباب تقوا داشته باشد خود سیدالشهدا (ع) عزت میدهد و دست خادمش را بالا می‌گیرد.
شهرت خوب است، اما محبوبیت مهمتر است. ممکن است مداحی مشهور باشد، اما همزمان بداخلاق هم باشد. در اینصورت همه می‌گویند فلانی شهرت دارد، اما محبوبیت ندارد. ذاکر امام حسین (ع) باید بوی ایشان را بدهد، باید توصیه‌های آن امام بزرگوار را عملی کند. مگر ارباب ما چه کاری میکرد که محبوب شد؟ او زن و بچه اش را فدای اسلام کرد؛ بنابراین باید از این بزرگان الگو بگیریم.

دشمن از وجود شیعه ترس دارد، دشمن نمی‌خواهد تفکر شیعه پابگیرد، زیرا تفکر شیعه تفکر انتظار است. در ماه محرم فضا به گونه‌ای می‌شود که همه دنبال امام حسین (ع) هستند. هزاران سال دشمنان خواستند این نور را خاموش کنند، اما نتوانستند، زیرا نور امام حسین (ع) خاموش شدنی نیست. ما باید حواسمان جمع باشد که با رفتار و گفتارمان گزک دست دشمن ندهیم. آنچه بزرگان در آداب عزاداری گفته اند را به جا بیاوریم و بصیرت داشته باشیم. اگر بصیرت در هیات‌ها نباشد دشمن نفوذ می‌کند. هیات‌ها نباید حکومتی باشند، اما باید تابع باشند. دشمن می‌خواهد عزاداری‌ها را بزند، زیرا هیات روشنگری و آگاه سازی می‌کند.

انتهای پیام/

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

تازه ترین اخبار