به نظر من از اقتصاد مقاومتی می توانیم با تعابیری همچون اقتصاد میهن پرستانه یا اقتصاد انقلابی نیز یاد کنیم.
به گزارش کناره، سعید سوخته سرایی نویسنده و فعال فرهنگی اجتماعی استان گلستان طی یادداشتی نوشت : "چند وقت پیش با چند تا از دوستان دورهم جمع شده بودیم تا در مورد سرمایه گذاری در یک کسب و کار مشورت کنیم.
یکی از مواردی که برای پیدا کردن ایده به آن فکر کردیم این بود که کدام یکی از نیازهای مردم جزو ضروریات آنهاست، و با هر شرایط اقتصادی ای مجبورند آنها را، کمتر یا بیشتر، تهیه کنند.
ما سعی کردیم روی کاغذ فکر کنیم و نتایج خود را روی کاغذ بیاوریم، به نتایجی رسیدیم که مطمئنا اگر شما هم الان به این موضوع فکر کنید به همان نتایج می رسید، مواردی مثل خوراک، پوشاک، مسکن، سلامت و درمان، امنیت، و علومی که این موارد به آنها نیازمندند، مثل علوم روانی و معنوی، دانشهای امروزی و کاربردی و مواردی اینچنین. مواردی که ذکر شد در هر شرایط اقتصادی تقاضای خود را دارند، حتی در دوران جنگ و رکود شدید.
در کشور ما وقتی صحبت از جنگ می شود، اولین چیزی که به ذهن اکثر افراد می رسد دفاع مقدس است. ما در آن دوران جنگ نظامی را تجربه کردیم و الان هم داریم به شکل دیگری جنگ را تجربه می کنیم، و فردا باز هم آن را تجربه خواهیم کرد.
جنگ یا چالشی که حتی اگر از طرف خارجی ها و وطن فروشان نباشد، از طرف خود ما باید وجود داشته باشد، چون ما هر روز باید بهتر از دیروز باشیم، وگرنه از پیروان صالحین تاریخ نخواهیم بود.
یادمان هست یا شنیدیم که در دوران دفاع مقدس تقریبا مرزها بسته شدند و شاید روزی به طور کامل بسته شوند(در برنامه ریزی ها باید خودمان را برای بدترین حالت آماده کنیم)، در آن شرایط چه باید کنیم؟ در واقع بهتر است بپرسیم الان باید چیکار کنیم تا برای آن شرایط در آینده آماده شویم؟ تا بتوانیم حداقل تمام محصولاتی که مربوط به نیازهای ضروری جامعه است را در داخل تولید کنیم.
این روش برنامه ریزی برای تولید داخلی همان مفهوم اقتصاد مقاومتی است. به نظر من از اقتصاد مقاومتی می توانیم با تعابیری همچون اقتصاد میهن پرستانه یا اقتصاد انقلابی نیز یاد کنیم.
ما در جلسه ای که با دوستان خود داشتیم تصمیم گرفتیم پس از کسب تجربه و افزایش هوش و تجربه مالی از طریق شرکت در دوره های یادگیری(یادگیری به معنای عملی کردنِ اندوخته ها) و فعالیت در حوزه های خدماتی و مشاغل خانگی، وارد حوزه تولید محصولات ضروری شویم، و در آن زمان محصولاتی را در اولویت خودمان قرار دهیم که مشابه داخلی ندارند، برای مثال می توانیم اول آنها را وارد کنیم، یا با سفر به خارج از کشور(مثلا شرکت در نمایشگاه های خارجی) تجربه و دانش تولید آنها را به روشهای مختلف بدست بیاوریم، و سپس آنها را در داخل کشور تولید کنیم.
در برخی موارد هم می توانیم این کار را از طریق کشف پتانسیلهای استفاده نشده ی داخلی بدست آوریم. امیدوارم با اشتراک گذاشتن این تصمیم، شما هم با ما همراه شوید.
امروز که این مطلب را می نویسم، ما کار خود را شروع کرده ایم تا اهل عمل بودنِ خود را ثابت کرده باشیم، ان شاء الله که با «انتخاب کارهای درست» و «انجام دادنِ درستِ آنها»، در عمل، در زندگی شخصی، سازمانی و اجتماعی خود رو به رشد باشیم.
سعید سوخته سرایی